معنی فارسی insuperability
C1غیرقابل غلبه بودن، وضعیتی که نمیتوان بر آن تسلط پیدا کرد.
The state or condition of being insuperable; the quality of being unbeatable.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابل غلبه بودن این وظیفه تیم را ناامید کرد.
مثال:
The insuperability of the task discouraged the team.
معنی(example):
غیرقابل غلبه بودن او در شطرنج او را قهرمان کرد.
مثال:
His insuperability in chess made him a champion.
معنی فارسی کلمه insuperability
:
غیرقابل غلبه بودن، وضعیتی که نمیتوان بر آن تسلط پیدا کرد.