معنی فارسی interbrood
B1ارتباط یا تعامل بین دو یا چند نسل از یک گونه.
Interaction or relationship between different broods of the same species.
- NOUN
example
معنی(example):
دانشمندان تعاملات بیننسلی را در حیوانات مشاهده کردند.
مثال:
The scientists observed interbrood interactions in the animals.
معنی(example):
رفتار بیننسلی میتواند بر نرخ بقا تأثیر بگذارد.
مثال:
Interbrood behavior can influence survival rates.
معنی فارسی کلمه interbrood
:ارتباط یا تعامل بین دو یا چند نسل از یک گونه.