معنی فارسی intercadent
B1بینابینی، به معنای میان دو چیز یا دوره قرار گرفتن است.
Transitional or occurring between two phases or stages.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
موسیقی بینابینی جوی آرامشبخش ایجاد کرد.
مثال:
The intercadent music created a soothing atmosphere.
معنی(example):
در زیستشناسی، مراحل بینابینی برای رشد حیاتی هستند.
مثال:
In biology, intercadent phases are crucial for growth.
معنی فارسی کلمه intercadent
:بینابینی، به معنای میان دو چیز یا دوره قرار گرفتن است.