معنی فارسی intercessions

B1

دعاها یا درخواست‌هایی که برای آرامش یا کمک به دیگران انجام می‌شود.

The act of interceding or prayers offered on behalf of others.

example
معنی(example):

کلیسا دعاهایی برای صلح در سراسر جهان برگزار کرد.

مثال:

The church held intercessions for peace worldwide.

معنی(example):

دعاهای میانجیگری معمولاً در رویدادهای اجتماعی انجام می‌شود.

مثال:

Intercessions are often performed during community events.

معنی فارسی کلمه intercessions

: معنی intercessions به فارسی

دعاها یا درخواست‌هایی که برای آرامش یا کمک به دیگران انجام می‌شود.