معنی فارسی interpenetratively
C2به صورت نفوذ متقابل، به طریقهای اشاره دارد که در آن عناصر یا مفاهیم به صورت همزمان و متقابل با یکدیگر تحلیل میشوند.
In a manner that involves mutual penetration; describes how elements are examined in relation to one another.
- ADVERB
example
معنی(example):
مفاهیم به طور نفوذ متقابل تحلیل شدند تا تعاملات آنها درک شود.
مثال:
The concepts were interpenetratively analyzed to understand their interactions.
معنی(example):
در این مطالعه، دادهها به صورت نفوذ متقابل برای نتایج دقیقتر بررسی شدند.
مثال:
In the study, the data were interpenetratively examined for accurate results.
معنی فارسی کلمه interpenetratively
:
به صورت نفوذ متقابل، به طریقهای اشاره دارد که در آن عناصر یا مفاهیم به صورت همزمان و متقابل با یکدیگر تحلیل میشوند.