معنی فارسی interregnal
B2مربوط یا مربوط به زمان بین دو سلطنت یا پادشاهی.
Relating to the time period between two reigns.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جانشینی بین سلطنت میتواند باعث منازعات بین نجیبزادگان شود.
مثال:
Interregnal succession can cause disputes among the nobility.
معنی(example):
دوره بین سلطنت با جدالهای قدرت بین لردهای منطقهای مشخص شد.
مثال:
The interregnal period was marked by power struggles among regional lords.
معنی فارسی کلمه interregnal
:
مربوط یا مربوط به زمان بین دو سلطنت یا پادشاهی.