معنی فارسی interrun
B1عمل یا فرآیند اجرای هماهنگ فعالیتها یا رویدادها بین چند بخش یا گروه.
The act of coordinating or executing activities or events simultaneously between groups.
- OTHER
example
معنی(example):
هماهنگی بینران بین دو بخش کارایی را بهبود بخشید.
مثال:
The interrun coordination between the two departments improved efficiency.
معنی(example):
آنها یک هماهنگی بینران را برای همراستایی فعالیتهای خود برنامهریزی کردند.
مثال:
They scheduled an interrun to synchronize their activities.
معنی فارسی کلمه interrun
:
عمل یا فرآیند اجرای هماهنگ فعالیتها یا رویدادها بین چند بخش یا گروه.