معنی فارسی interstimulating
B1تحریک متقابل، عملی که شامل تحریک همزمان یا متقابل سیستمها یا قسمتهااست.
Relating to the act of stimulating different systems or parts simultaneously.
- VERB
example
معنی(example):
این تکنیک در حال تحریک متقابل مسیرهای مختلف در مغز است.
مثال:
This technique is interstimulating various pathways in the brain.
معنی(example):
این فرآیند به منظور بهبود عملکرد شناختی، تحریک متقابل است.
مثال:
The process is interstimulating to enhance cognitive functions.
معنی فارسی کلمه interstimulating
:
تحریک متقابل، عملی که شامل تحریک همزمان یا متقابل سیستمها یا قسمتهااست.