معنی فارسی interstimulation

B1

عمل تحریک متقابل، که در آن اجزاء مختلف به طور همزمان تحت تأثیر قرار می‌گیرند.

The act of stimulating multiple components simultaneously to enhance function or response.

example
معنی(example):

تحریک متقابل می‌تواند منجر به افزایش بهره‌وری در کار تیمی شود.

مثال:

Interstimulation can lead to increased productivity in teamwork.

معنی(example):

تئوری تحریک متقابل بهبودهایی در یادگیری را پیشنهاد می‌کند.

مثال:

The theory of interstimulation suggests improvements in learning.

معنی فارسی کلمه interstimulation

: معنی interstimulation به فارسی

عمل تحریک متقابل، که در آن اجزاء مختلف به طور همزمان تحت تأثیر قرار می‌گیرند.