معنی فارسی interstratification

C1

فرایند یا عمل قرار دادن لایه‌ها به صورت متناوب یا به شکل بین‌لایه‌ای.

The process or act of arranging in alternating layers or strata.

example
معنی(example):

بین‌لایه‌ای از مواد معدنی مختلف یک شکل زمین‌شناسی پیچیده ایجاد می‌کند.

مثال:

The interstratification of various minerals creates a complex geological formation.

معنی(example):

بین‌لایه‌ای می‌تواند شرایط زیست‌محیطی گذشته را فاش کند.

مثال:

Interstratification can reveal the environmental conditions of the past.

معنی فارسی کلمه interstratification

: معنی interstratification به فارسی

فرایند یا عمل قرار دادن لایه‌ها به صورت متناوب یا به شکل بین‌لایه‌ای.