معنی فارسی intrashop
B1اجزای داخلی یک فروشگاه، شامل سیستمها و تعاملات درون سازمانی.
Referring to activities and interactions that occur within a shop or retail environment.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ارتباط درون فروشگاهی کارایی تیم را بهبود بخشید.
مثال:
The intrashop communication improved the team’s efficiency.
معنی(example):
بسیاری از کسبوکارهای خردهفروشی بر استراتژیهای فروش درون فروشگاه تمرکز دارند.
مثال:
Many retail businesses focus on intrashop sales strategies.
معنی فارسی کلمه intrashop
:
اجزای داخلی یک فروشگاه، شامل سیستمها و تعاملات درون سازمانی.