معنی فارسی involutional

B2

مرتبط با درون‌گرایی و تغییراتی که موجب حرکت به سمت داخل می‌شود.

Pertaining to or characterized by involution.

example
معنی(example):

استاد تغییرات درون‌گرایانه در دنیای حیوانات را مورد بحث قرار داد.

مثال:

The professor discussed involutional changes in the animal kingdom.

معنی(example):

ویژگی‌های درون‌گرایانه می‌تواند در اشکال مختلف زندگی مشاهده شود.

مثال:

Involutional characteristics can be observed in various forms of life.

معنی فارسی کلمه involutional

:

مرتبط با درون‌گرایی و تغییراتی که موجب حرکت به سمت داخل می‌شود.