معنی فارسی irregulated

B1

عدم تنظیم، وضعیتی است که در آن قوانینی برای نظارت بر رفتارها یا شرایط وجود ندارد.

Not regulated; lacking rules or guidelines.

example
معنی(example):

بازار غیر تنظیم شده باعث سردرگمی در بین مصرف‌کنندگان شد.

مثال:

The irregulated market led to confusion among consumers.

معنی(example):

بدون قانون، سیستم غیر تنظیم شد.

مثال:

Without rules, the system became irregulated.

معنی فارسی کلمه irregulated

: معنی irregulated به فارسی

عدم تنظیم، وضعیتی است که در آن قوانینی برای نظارت بر رفتارها یا شرایط وجود ندارد.