معنی فارسی irreplaceability
B1کیفیت یا وضعیت غیرقابل جایگزین بودن، به نوعی واسطه یا منبعی اشاره دارد که نمیتوان آن را با چیزی دیگر عوض کرد.
The quality of being impossible to replace.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابل جایگزینی منابع طبیعی یک نگرانی رو به افزایش است.
مثال:
The irreplaceability of natural resources is a growing concern.
معنی(example):
غیرقابل جایگزینی او در شرکت برای همه مشهود است.
مثال:
Her irreplaceability in the company is evident to everyone.
معنی فارسی کلمه irreplaceability
:کیفیت یا وضعیت غیرقابل جایگزین بودن، به نوعی واسطه یا منبعی اشاره دارد که نمیتوان آن را با چیزی دیگر عوض کرد.