معنی فارسی nonprimitive
B2انواع دادهای که قادر به نگهداری چندین مقدار هستند و به این دلیل غیر اولیه نامیده میشوند.
Data types that can hold multiple values, differing from primitive types.
- NOUN
example
معنی(example):
یک نوع غیر اولیه میتواند چندین مقدار را نگه دارد، برخلاف یک نوع اولیه.
مثال:
A nonprimitive type can hold multiple values, unlike a primitive type.
معنی(example):
در برنامهنویسی، ساختارهای داده غیر اولیه مانند آرایهها و اشیاء ضروری هستند.
مثال:
In programming, nonprimitive data structures like arrays and objects are essential.
معنی فارسی کلمه nonprimitive
:
انواع دادهای که قادر به نگهداری چندین مقدار هستند و به این دلیل غیر اولیه نامیده میشوند.