معنی فارسی nonspatially
B1به شیوهای که به ویژگیهای فیزیکی یا مکان اشاره نکند، غیرفضایی صحبت کردن یا توضیح دادن.
In a manner that does not pertain to physical space or dimensions.
- ADVERB
example
معنی(example):
مفهوم به صورت غیرفضایی توضیح داده شد تا از سردرگمی جلوگیری کند.
مثال:
The concept was explained nonspatially to avoid confusion.
معنی(example):
دادههای چیده شده به صورت غیرفضایی میتوانند تحلیل آنها آسانتر باشد.
مثال:
Nonspatially arranged data can be easier to analyze.
معنی فارسی کلمه nonspatially
:
به شیوهای که به ویژگیهای فیزیکی یا مکان اشاره نکند، غیرفضایی صحبت کردن یا توضیح دادن.