معنی فارسی observership

B1

ناظر بودن، یک موقعیت آموزشی است که در آن فرد به مشاهده و یادگیری در زمینه‌ای خاص می‌پردازد.

A position or experience in which one observes and learns, especially in a professional context.

example
معنی(example):

او از طریق ناظر بودن تجربه ارزشمندی کسب کرد.

مثال:

He gained valuable experience through his observership.

معنی(example):

ناظر بودن بینش عمیقی درباره عملیات بیمارستان ارائه داد.

مثال:

The observership provided insight into hospital operations.

معنی فارسی کلمه observership

: معنی observership به فارسی

ناظر بودن، یک موقعیت آموزشی است که در آن فرد به مشاهده و یادگیری در زمینه‌ای خاص می‌پردازد.