معنی فارسی overregulated
B1به معنای تحت تنظیم یا کنترل بیش از اندازه قرار گرفتن.
Being excessively controlled or governed by rules and regulations.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کسب و کار بیش از حد تنظیم شده برای باقی ماندن رقابتی تلاش کرد.
مثال:
The overregulated business struggled to remain competitive.
معنی(example):
او شغل بیش از حد تنظیم شدهاش را ترک کرد تا به دنبالی شغلی با آزادی بیشتر برود.
مثال:
She left her overregulated job to find one with more freedom.
معنی فارسی کلمه overregulated
:
به معنای تحت تنظیم یا کنترل بیش از اندازه قرار گرفتن.