معنی فارسی overregulating
B1به معنای فرآیند اعمال تنظیمات یا قوانین به طور مفرط.
The act of imposing excessive regulations on a project or system.
- VERB
example
معنی(example):
آنها پروژه را به طور مفرط تنظیم میکنند که این باعث کند شدن پیشرفت میشود.
مثال:
They are overregulating the project, which slows down progress.
معنی(example):
تنظیم بیش از حد میتواند نوآوری را در بسیاری از زمینهها سرکوب کند.
مثال:
Overregulating can stifle innovation in many fields.
معنی فارسی کلمه overregulating
:
به معنای فرآیند اعمال تنظیمات یا قوانین به طور مفرط.