معنی فارسی overwise

B1

زیاده‌روی در حکمت، که می‌تواند منجر به مشکلات اجتماعی شود.

Excessively wise or knowledgeable, potentially causing social alienation.

example
معنی(example):

اظهارات حکیمانه‌اش اغلب دوستانش را عصبی می‌کرد.

مثال:

His overwise remarks often frustrated his friends.

معنی(example):

حکمت بیش از حد می‌تواند شما را از همسالانتان دور کند.

مثال:

Being overwise can alienate you from your peers.

معنی فارسی کلمه overwise

: معنی overwise به فارسی

زیاده‌روی در حکمت، که می‌تواند منجر به مشکلات اجتماعی شود.