paradoxurinae
پارادوکسورین ها، زیرخانوادهای از پستانداران شامل راکونها و نزدیکان آنها هستند.
paradoxurine
پارادوکسورین به گروهی از پستانداران با ویژگیهای خاص اشاره دارد.
paradoxurus
پارادوکسوروس، جنس پستاندارانی است که در خانواده پارادوکسورین ها قرار دارد.
paradromic
پارادورمیک به دنبالههایی اطلاق میشود که در آنها حروف یا اعداد برعکس قرار میگیرند.
paraenesize
پارائنزی به اندازهگیریهایی اشاره دارد که در تجزیه و تحلیلها استفاده میشود.
paraenetic
پارائنیتیک به شیوههایی اشاره دارد که به تسهیل یادگیری کمک میکنند.
paraenetical
مشاوره و راهنمایی الگوهای خاص و اصولی برای بهبود عملکرد.
paraengineer
مهندسی که به جنبههای غیررسمی و اجتماعی مهندسی توجه دارد.
paraesthetic
رویکردی در طراحی که بر تعامل بصری و احساسات تأکید دارد.
paraffine
نوعی ماده شیمیایی که در صنایع مختلف مانند تولید شمع استفاده میشود.
paraffined
چوب یا سطحی که با پارافین پوشیده شده و از آسیب محافظت میکند.
paraffiner
شخصی که در فرآیند پارافین کردن محصولات کار میکند.
paraffiny
پارافینی، مربوط به یا حاوی پارافین، معمولاً در اشاره به متریالهای نرم و چرب.
paraffinic
پارافینیک، مربوط به یا حاوی پارافین، به طور خاص در شیمی و صنعت انرژی.
paraffining
پارافین کردن، پوشاندن یا آغشته کردن چیزی با پارافین برای محافظت یا حفظ.
paraffinize
پارافین کردن، فرآیند پوشاندن یا غوطهور کردن در موم پارافین.
paraffinized
پارافین شده، به حالتی که در آن چیزی با پارافین پوشانده شده و برای نگهداری آماده شده است.
paraffinizing
تحت فرآیند پارافین کردن قرار دادن، به ویژه در زمینه نمونههای بافتی یا اشیاء تاریخی.
paraffinoid
پارافینوئید، یک نوع ترکیب شیمیایی که دارای شباهت به پارافین است و معمولاً دارای بافت مومی میباشد.
paraffle
پارافل، عمل تنظیم یا اصلاح چتر یا کایت بهمنظور افزایش عملکرد و توازن.
parafle
پارافل، یک تکنیک در آکروباتیک هوایی که به بهبود حرکات و کنترل در پرواز کمک میکند.
parafloccular
پارافلوکولار، ناحیهای در مغز که در حفظ تعادل و هماهنگی حرکتی نقش دارد.
paraflocculus
پارافلوکولس، جزءای از مخچه که در کنترل حرکتی و تعادل نقش دارد.
parafoil
پارافویل، نوعی چتر نجات ویژه که برای پرواز در آسمان و انجام حرکات نمایشی استفاده میشود.
paraform
پارافروم، یک ترکیب شیمیایی است که معمولاً در تحقیقات علمی و پزشکی استفاده میشود.
paraformaldehyde
پارافورمالدهید، یک پلیمر فرمالدهید است که بهطور رایج در بالینی و پاتولوژی بهعنوان فیکساتیو مورد استفاده قرار میگیرد.
paraforms
پارافرومها، ترکیباتی هستند که به اشکال مختلف برای اهداف علمی تهیه میشوند.
parafunction
پارافункشن، به فعالیتهای غیرمعمول بدن اشاره دارد که ممکن است سلامت را تحت تأثیر قرار دهد.
paragammacism
پاراگراماسیسم، یک مفهوم زبانشناختی است که به تغییرات گرامری غیرمعمول در برخی گویشها اشاره دارد.
paraganglion
پاراگرانگلیون، به تجمعی از سلولهای عصبی در سیستم عصبی خودمختار اطلاق میشود.
paragaster
پاراگرستر، ساختاری در برخی از جانوران است که در مراحل رشد و نمو آنها وجود دارد.
paragastral
پاراگرستال به نوعی از سلولها یا بافتها در جانوران گفته میشود که در فرآیندهای مختلف فیزیولوژیکی مشارکت دارند.
paragastric
پاراگرستیک به ناحیهای اشاره دارد که در نزدیکی معده قرار دارد و نقش مهمی در فعالیتهای فیزیولوژیکی جانور دارد.
paragastrula
پاراگرستولا به مرحلهای از توسعه جنین اشاره دارد که در آن اعضای خاص شکل میگیرند.
paragastrular
پاراگرستولار به ویژگیها و ساختارهایی اشاره دارد که مربوط به پاراگرستولا هستند.
parage
پاراژ به یک نژاد یا نسل مرتبط اشاره دارد که در مطالعات خانوادگی یا ژنتیکی مهم است.
paragenesia
پاراجنزی، فرآیند طبیعت و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر در زمینشناسی است.
paragenetic
پاراژنتیک، مرتبط با ویژگیها و روابط مواد معدنی در فرآیند شکلگیری آنهاست.
paragenetically
به لحاظ پاراژنتیک، به روابط و ویژگیهای مشترک مواد معدنی در زمینه زمینشناسی اشاره دارد.
paragenic
پاراژنتیک، به عواملی اشاره دارد که بر روی تشکیل و توسعه مواد معدنی تأثیر میگذارند.