percoct
پرککت، عملی که در آن مادهای مانند گیاهان یا مواد غذایی به طریقی جوشانده میشود تا عطر و طعم آن آزاد شود.
percoidea
پرکویده، خانوادهای از ماهیها که شامل انواع مختلفی از گونهها است.
percoidean
پرکویدان، به موجوداتی که به خانواده پرکویده تعلق دارند، اشاره دارد.
percolable
پرکوله، اصطلاحی برای توصیف چیزی که میتواند به صورت مایع عبور کند و از آن خارج شود.
percolation
نفوذ، فرآیند عبور مایعات از طریق یک ماده متخلخل.
percomorph
پرکامورف، گروهی از ماهیها که شامل گونههای متنوعی هستند.
percomorphi
پرکامورفی، زیرگروهی از پرکامورفها با خصوصیات خاص.
percomorphous
پرکامورفوس، صفتی برای توصیف ویژگیهای خاص ماهیهای پرکامورف.
percompound
پرکاموند، ترکیبی از دو یا چند ماده شیمیایی.
percontation
پرسش، فرآیند یا عمل پرسیدن سؤالات برای کسب اطلاعات.
percontatorial
پرسشگرانه؛ توصیف وضعیتی که در آن فرد به طور مداوم سوال میپرسد
percribrate
پیکر بندی؛ به معنای پردازش یا سازماندهی اطلاعات به روش خاص.
percribration
پیکر بندی؛ فرآیند یا عمل سازماندهی دادهها یا اطلاعات.
perculsive
ضربهای؛ توصیف ویژگی یا اثرات ناشی از ضربه زدن یا تأثیرگذاری.
percur
پرکر به معنای حرکت سریع به جلو به ویژه در مواجهه با موانع است.
percurration
پرکریشن به معنای حرکتی سریع و پیوسته است که معمولاً در هنر یا فعالیتهای حرکتی به کار میرود.
percurrent
پرکرنت به معنای آب یا جریانی است که به سرعت در حال حرکت است.
percursory
پرکرسوری به معنای نگاهی سریع که ممکن است جزئیات را از دست بدهد.
percussional
پرکاشیون به صداهایی اشاره دارد که با ضربات ایجاد میشوند.
percussioner
پرکاشیونر به فردی اطلاق میشود که آلات موسیقی پرکاشیونی را نواخته یا با آنها در یک مجموعه موسیقایی کار میکند.
percussionize
پرکاشن کردن، اضافه کردن آلات پرکاشن به یک اجرا یا اثر موسیقایی برای ایجاد تنوع و شور و نشاط بیشتر.
percussions
پرکاشنها، سازهای ضربی که صداها را با ضربه زدن تولید میکنند، مانند درام و تمبورین.
percussively
به شیوهای که با استفاده از سازهای ضربی، صدا ایجاد شود و تأکید بر ریتم باشد.
percussiveness
ویژگی که نشان میدهد صداها به وسیله سازهای ضربی تولید میشوند و تأثیر قوی بر قطعه موسیقی دارند.
percussor
آلت یا ساز موسیقی که صدایی توسط ضربه زدن ایجاد میکند و به بخش پرکاشن تعلق دارد.
percutaneously
به شیوهای که از طریق پوست انجام میشود، معمولاً در زمینههای پزشکی.
percutient
کلمه ای که به معنی توانایی نفوذ یا تأثیرگذاری قوی بر احساسات یا حواس است.
perdendo
اصطلاحی که به وضعیت از دست دادن یا کاهش چیزی اشاره دارد.
perdendosi
وضعیتی که در آن یک فرد در افکار، رویاها یا حواس خود غرق میشود.
perdy
یک اسم خاص که معمولا برای حیوانات، به ویژه سگها استفاده میشود.
perdicinae
زیرفامیل پرندگان که شامل گونههای مختلفی است.
perdicine
به گروهی از پرندگان که در خصوصیات و صداها خاص هستند اشاره دارد.
perdie
پرڈی یک کلمه یا عبارت است که برای نشان دادن تعجب یا هیجان استفاده میشود.
perdifoil
پر díفویل یک ماده یا تکنیکی است که برای تزئین یا بهبود بافت در آثار هنری و صنایع دستی استفاده میشود.
perdifume
پر díفوم به نوعی عطر یا خوشبوکننده اشاره دارد که معمولاً برای بهبود بوی بدن استفاده میشود.
perdiligence
پر díلیجنس به مراقبت و توجه دقیق در انجام کارها اشاره دارد.
perdiligent
پر díلیجنت به شخصی اشاره دارد که به دقت و با کوشش به کارها و مسئولیتهای خود رسیدگی میکند.
perdit
پر díت به معنای نابودی کامل یا سقوط به حالت فاجعهآمیز است.