piccata
پیکاتا، نوعی غذا که معمولاً با مرغ یا ماهی و چاشنی لیمو تهیه می‌شود.
picciotto
پیکوتو، اصطلاحی برای اشاره به شخصی در یک جامعه خاص.
piccoloist
پیانو نواز، نوازنده‌ای که پیانو را به صورت حرفه‌ای می‌نوازد.
picea
پیسیا، یک جنس درختان مخروطی است که شامل انواع مختلفی از درختان کاج می‌باشد.
picein
پیسین، یک ترکیب شیمیایی که در جنبه‌های مختلف صنایع دارویی و شیمیایی کاربرد دارد.
picene
پیسن، یک هیدروکربن آروماتیک چند حلقه‌ای که در صنایع مختلف کاربرد دارد.
picenian
پیسنیان، مربوط به یا ویژگی‌های خاص پیسن یا از آن نشأت گرفته.
piceoferruginous
پیسوفروژین، به خاک یا مواد معدنی با غلظت بالای آهن اشاره دارد.
piceotestaceous
فسیل‌های مربوط به گیاهان یا جانداران پیکوتستاسیوس، که در دوره‌های زمین‌شناسی قدیم وجود داشته‌اند.
piceous
رنگ یا ویژگی چیزی که به رنگ تاریک و براق اشاره دارد.
piceworth
مقدار یا ارزش چیزی که به طور خاص توسط افراد خبره ارزیابی می‌شود.
pich
عمل چیدن یا انتخاب چیزی، به ویژه میوه یا گل.
pyche
بخش‌های پیچ‌خورده و گوشتی یک درخت یا گیاه.
pichey
پارچه‌ای نرم و لطیف با رنگ‌های خاص.
pichiciago
پیچیچیگو، نوعی پستاندار کوچک که در زیستگاه‌های جنگلی و درختی آمریکای جنوبی زندگی می‌کند.
pichiciagos
پیچیچیگوها، انواع مختلفی از پستانداران کوچک که در گروه‌ها ظاهر می‌شوند و در حال حاضر با خطرات محیطی مواجه‌اند.
pichiciego
پیچیچیگو، نوع خاصی از پستاندار که توانایی بالایی در حفر داشته و در زیرزمین زندگی می‌کند.
pichuric
پیچوریک، نوعی جانور وحشی که به دلیل شباهت با دیگر گونه‌ها، اغلب مورد قضاوت اشتباه قرار می‌گیرد.
pichurim
پیچوریم، جانوری کوچک که نقش مهمی در تعادل زیست محیطی دارد.
pici
پیچی، اصطلاحی که می‌تواند به موجودات کوچک و تعریف‌های مختلف اطلاق شود.
picidae
پی‌کیدا، خانواده‌ای از پرندگان هستند که شامل دارکوب‌ها می‌باشند و با منقار قوی خود به سوراخ کردن درختان می‌پردازند.
piciform
پیکوفورم، گروهی از پرندگان هستند که شامل دارکوب‌ها و دیگر پرندگان مشابه می‌باشند و منقارهای مخصوص دارند.
piciformes
پیکوفورمز، نظم علمی شامل دارکوب‌ها و پرندگان مرتبط می‌باشد و بویژه به خاطر صداهای خاص آنها شناخته می‌شود.
picinae
پیسین، زیرخانواده‌ای از دارکوب‌ها است که شامل گونه‌های خاص با رنگ‌ها و الگوهای خاص می‌باشد.
picine
پیکین به ویژگی‌های خاصی اشاره دارد که به‌خوبی در شناسایی خانواده دارکوب‌ها کمک می‌کند.
pickable
قابل چیدن، به معنای اینکه میوه‌ها یا محصولات زمانی به حدی رسیده‌اند که می‌توان آنها را برداشت.
pickableness
قابلیت انتخاب، ویژگی یا کیفیتی که باعث می‌شود یک چیز به راحتی انتخاب یا انتخاب شود.
pickadil
نوعی لباس یا پوشش خاص که در موقعیت‌های ویژه و سنتی استفاده می‌شود.
pickadils
جمع پیکادیل، به معنای مجموعه‌ای از این لباس‌های سنتی که برای مناسبت‌ها یا مراسمات خاص به کار می‌روند.
pickage
عمل یا فرآیند برداشت، به ویژه میوه‌ها یا محصولات کشاورزی.
pickaroon
نوعی ابزار دستی برای جابجایی و کار با چوب.
pickaway
عمل چیدن یا برداشت گل‌ها یا گیاهان، به ویژه در طبیعت.
pickback
pickback به معنای پس آوردن اشیا یا اقلامی است که قبلاً گرفته شده‌اند.
pickedevant
pickedevant به معنای استعداد یا مهارتی است که نشان دهنده توانمندی فرد در یک زمینه خاص می‌باشد.
pickedly
pickedly به معنای روشن و واضح بیان کردن یک مطلب است.
pickedness
pickedness به معنای دقت و وضوح استدلال یا توضیحات ارائه شده است.
pickee
pickee به معنای فردی است که برای یک کار یا وظیفه خاص انتخاب شده است.
pickeer
pickeer به معنای شخصی است که مسئول انتخاب افراد یا چیزهایی برای یک هدف خاص است.
pickeered
pickeered به معنای چیدن یا برداشت کردن است، معمولاً در مورد میوه یا گل.
pickeering
pickeering به معنای عمل چیدن یا برداشت کردن چیزی است، به ویژه میوه یا گیاه.