porcelainous
ظاهری چینی، مربوط به ویژگی‌ها و طبقات سرامیک.
porcelaneous
دارای ویژگی‌های چینی، اشاره به سبک یا بافتی شبیه به سرامیک.
porcelanic
پورسلانیک، نوعی ماده سرامیکی با کیفیت بالا که در ساخت اشیاء مختلف به کار می‌رود و دارای ویژگی‌هایی مانند مقاومت در برابر آب و حرارت است.
porcelanite
پورسلانایت، نوعی سنگ طبیعی که شباهت زیادی به پرسلن دارد و به دلیل زیبایی و استحکام خود در ساخت و ساز به کار می‌رود.
porcelanous
پورسلانوس، در توصیف موادی با ویژگی‌های شبیه به پرسلن، به ویژه از نظر ظاهر و بافت.
porcellana
پورسلانا، نوعی چینی با کیفیت بالا که به خاطر ظرافت و زیبایی آن شناخته می‌شود.
porcellaneous
پورسلانوس، اصطلاحی برای موادی که ویژگی‌های مشابه پرسلن دارند، غالباً در ساخت ابزار هنری و دکوری به کار می‌روند.
porcellanian
پورسلانین، به سبک یا ویژگی‌هایی که با پرسلن و هنر مرتبط است، به ویژه در طراحی و زیبایی شناسی.
porcellanic
مواد یا اشیاء ساخته شده با استفاده از پورسلان، نوعی سرامیک که به شدت مقاومت و زیبایی ظاهری دارد.
porcellanid
خانواده‌ای از سخت‌پوستان که معمولاً در آب‌های شیرین یا شور زندگی می‌کنند و دارای بدنی کوچک و نرم هستند.
porcellanidae
خانواده‌ای از سخت‌پوستان که به عنوان خرچنگ‌های پورسلانی شناخته می‌شوند.
porcellanite
نوعی سنگ نیمه قیمتی که در ساخت و ساز و هنرهای دستی مفید است.
porcellanize
به فرایند تبدیل یا شکل‌دهی مواد به شکلی شبیه به پورسلان اطلاق می‌شود.
porcellanous
حالت یا مشخصات مواد که به پورسلان شباهت دارد، به ویژه از نظر بافت و ظاهر.
porched
مربوط به چیزی که دارای ایوان است، یا به اصطلاح، خانه‌ای که ایوانی دارد.
porching
عمل نشستن یا گذراندن زمان روی ایوان.
porchless
بدون ایوان، اشاره به فضایی که ایوان ندارد.
porchlike
شبیه ایوان، مرتبط با فضا یا طراحی مشابه با ایوان.
porcula
نوعی ساختار یا ویژگی خاص که ممکن است به فضای باغ یا محیط مرتبط باشد.
porcupinish
به بافت یا ظاهری اشاره دارد که شبیه به پوست خارپشت است.
porelike
شبیه به منافذ؛ به ویژگی یا سطحی اطلاق می‌شود که حفره‌ها یا منافذی را نشان می‌دهد.
porella
پوریلا؛ نوعی خزه از خانوادهٔ مارچوبه‌ها که در مکان‌های مرطوب رشد می‌کند.
porencephaly
پورانسفالی؛ اختلالی که با وجود حفره‌ها یا کیست‌ها در مغز مشخص می‌شود.
porencephalia
پورانسفالی؛ شرایطی که در آن حفره‌هایی غیرطبیعی در مغز شکل می‌گیرند.
porencephalic
پورانسفالی؛ مربوط به حفره‌ها یا کیست‌ها در مغز.
porencephalitis
پورانسفالی(تیس)؛ التهاب در مغز که با وجود کیست‌های پورانسفالی ارتباط دارد.
porencephalon
پوره‌سفن، ناحیه‌ای از مغز است که شامل ساختارهای مختلف می‌شود و می‌تواند در نتیجه آسیب یا ناهنجاری‌های مادرزادی به وجود آید.
porencephalous
پوره‌سفالن به شرایطی اشاره دارد که در آن مغز دارای فضاهای خالی یا کیست‌هایی است که می‌توانند به مشکلات عصبی منجر شوند.
porencephalus
پوره‌سفالس به حالتی از مغز اشاره دارد که ممکن است ناشی از آسیب دیدگی یا نقص‌های مادرزادی باشد.
porer
کارگری که مسئول پر کردن فضای خالی یا شکاف‌ها در ساختمان یا سازه‌هاست.
poret
ساختاری در اسفنج یا مواد متخلخل که به جذب مایعات کمک می‌کند.
porett
کلمه نادری که در زبان انگلیسی به کار می‌رود و معمولاً مشخصات خاصی ندارد.
porge
پرج، نوعی ماهی که در دریاها و اقیانوس‌ها زندگی می‌کند.
porger
پرجگر، شخصی که در صید پرج مهارت دارد.
porgo
پرجو، اصطلاحی نادر در علم زیست‌شناسی دریایی.
pory
پرک، بافتی نرم و لایه‌لایه.
poria
پرجیا، نوعی درخت که در مناطق گرمسیری رشد می‌کند.
poricidal
پرگ‌کش، در ارتباط با مواد یا ترکیباتی که میکروارگانیسم‌ها را می‌کشند.
poriferal
پورفیرا، رده‌ای از جانوران شامل اسفنج‌ها که دارای ساختاری منفذی بوده و عمدتاً در آب‌های دریایی زندگی می‌کنند.
poriform
پورفورم، شکلی یا وضعیتی که شبیه به یک ساختار منفذی باشد.