preprostatic
مربوط به مرحلهای که قبل از مشکلات پروستات یا درمانهای مرتبط با آن اتفاق میافتد.
preprove
حالت قبل از اثبات یا تأیید یک نظریه یا فرضیه.
preproved
مربوط به مفهومی که قبلاً تأیید یا اثبات شده است.
preprovide
فعل مربوط به آمادهسازی منابع یا اطلاعات قبل از نیاز.
preprovided
مربوط به موادی که قبلاً پیشاز زمان تعیین شده آماده شدهاند.
preproviding
پیشفراهم کردن به معنای آمادهسازی یا ارائه چیزی قبل از زمان مورد نیاز است.
preprovision
پیشفراهم کردن به معنای آمادهسازی و تأمین منابع یا اطلاعات قبل از وقوع یک رویداد است.
preprovocation
پیشتحریک به معنای ایجاد تنش یا تحریک قبل از وقوع یک حادثه است.
preprovoke
پیشتحریک کردن به معنای تحریک احساسات یا واکنشها قبل از آنکه به طور طبیعی اتفاق بیفتند.
preprovoked
پیشتحریک شده به معنای ایجاد تحریک یا عواطف پیش از وقوع یک حادثه است.
preprovoking
پیشتحریک به معنای ایجاد یک واکنش یا احساس قبل از وقوع طبیعی آن است.
preprudent
پیشدلسوز، به معنای داشتن عقل و تدبیر پیش از وقوع مشکلات.
prepsychology
پیشروانشناسی، به مباحث و ایدههایی اشاره دارد که به نظریههای روانشناسی مدرن منجر میشود.
prepsychological
پیشروانشناختی، به جنبهها و نظریههایی که به روانشناسی مرتبط است اشاره دارد.
prepsychotic
پیشروانی، به حالاتی اشاره دارد که ممکن است به اختلالات روانی منجر شود.
prepuberal
پیشبلوغ، به زمان قبل از ورود به سن بلوغ اشاره دارد.
prepuberally
پیشبلوغی به دورهای اشاره دارد که فرد هنوز به مرحله بلوغ نرسیده است.
prepubertally
به حالت یا شرایطی اشاره دارد که در دوران پیش از بلوغ وجود دارد.
prepubescence
به دورهای از زندگی اشاره دارد که فرد هنوز به بلوغ نرسیده است.
prepubic
به ناحیهای در بدن اشاره دارد که در جلوی ناحیه شرمگاهی قرار دارد.
prepubis
به ساختار آناتومیکی در جلوی ناحیه شرمگاهی اشاره دارد.
prepublish
به عمل یا فرایند آمادهسازی یک اثر پیش از انتشار عمومی اشاره دارد.
prepueblo
پیشروستا، یک نوع طراحی یا مفهوم مربوط به ایجاد جوامع اولیه و سنتی.
prepunch
پیشسوراخ کردن به معنای ایجاد سوراخهایی در مواد قبل از استفاده یا ترکیب آنهاست.
prepunched
پیشسوراخشده به معنای مواد یا کاغذهایی است که قبلاً سوراخ شدهاند و آماده استفاده هستند.
prepunches
پیشسوراخها به ابزار یا وسایلی اطلاق میشود که برای ایجاد سوراخها در مواد مختلف استفاده میشود.
prepunching
پیشسوراخ کردن به عمل سوراخ کردن مواد قبل از استفاده در یک فرآیند یا رویداد اطلاق میشود.
prepunctual
سر وقت بودن به معنای حاضر شدن یا انجام فعالیتها قبل از زمان مقرر است.
prepunish
پیشتنبیه، عملی است که فرد قبل از وقوع تنبیه، آن را انجام میدهد، معمولاً در راستای جلوگیری از رفتار نامناسب.
prepunishment
پیشتنبیه، در واقع اعمال تنبیه قبل از وقوع عمل نادرست، به منظور کنترل رفتارهای ناخواسته است.
prepupa
پیشپوشش، مرحلهای از چرخه زندگی حشرات است که در آن حشره به دگردیسی نزدیک میشود.
prepupal
پیشپوششی، مربوط به مرحلهای در چرخه زندگی حشره قبل از دگردیسی.
prepurchase
پیشخرید، توافق یا بازرسیهایی است که قبل از خرید انجام میشود.
prepurchaser
پیشخریدار، شخصی که قبل از خرید عمومی کالا یا خدمات، اقدام به خرید میکند.
prepurpose
هدف اولیه یا نیت عمده یک پروژه یا فعالیت.
prepurposed
چیزهایی که قبلاً برای هدف خاصی تعیین شدهاند.
prepurposing
عمل تغییر هدف یا استفاده از چیزی به یک منظور جدید.