preannex
پیشالحاق به معنای اقداماتی است که قبل از الحاق انجام میشود.
preannounce
پیشاعلام کردن، اعلام کردن چیزی قبل از زمان واقعی یا رسمی، به ویژه در مورد اخبار یا رویدادها.
preannounced
پیشاعلام شده، به معنای این که اطلاعات یا اخبار قبل از زمان رسمی اعلام شده است.
preannouncement
پیشاعلام، اعلام اطلاعاتی قبل از زمان واقعی یا رسمی، به ویژه در مورد رویدادها یا تغییرات آینده.
preannouncer
پیشاعلامکننده، فردی که اطلاعات یا اخبار را قبل از اعلام رسمی منتشر میکند.
preannounces
پیشاعلام میکند، عمل اعلام کردن قبل از زمان رسمی.
preannouncing
پیشگویی، اعلام کردن یا اشاره کردن به یک رویداد قبل از وقوع آن.
preantepenult
پیشانتپنجم، به هجا یا بخشی از یک کلمه اشاره دارد که چهارمیند از آخر است.
preantepenultimate
پیشانتپنجم، به هجا یا بخشی از یک کلمه اشاره دارد که سه هجا قبل از آخرین هجا است.
preanterior
پیشقدامی، به موقعیت یا زمانی اشاره دارد که قبل از بخش اصلی واقع شده است.
preanticipate
پیشبینی، برای پیشبینی یک رویداد یا وضعیت قبل از وقوع آن.
preanticipated
پیشبینی شده، به رویدادهایی اشاره دارد که از قبل پیشبینی شدهاند.
preanticipating
پیش بینی پیش از وقوع یک اتفاق یا روند، به معنای آماده شدن برای آنچه ممکن است اتفاق بیفتد.
preantiquity
زمانی که قبل از تاریخ باستان وجود داشته است، به طور خاص به دوران قبل از ثبت تاریخ اشاره دارد.
preantiseptic
اقدامات یا مواد مورد استفاده برای جلوگیری از عفونت قبل از فرآیند خاصی.
preaortic
به ناحیهای اشاره دارد که در جلوی آئورت واقع شده است.
preappearances
چندین رخداد یا علامتی که قبل از ظاهر شدن یک پدیده مشخص میشود.
preapperception
پیشادراک، فرایند ذهنی که در آن فرد از تجربیات قبلی خود برای درک و تفسیر اطلاعات جدید استفاده میکند.
preapply
پیشدرخواست، اقدام برای درخواست قبل از زمان مقرر برای پیوستن یا شرکت در چیزی.
preapplication
پیشدرخواست، درخواست اولیه که قبل از درخواست نهایی برای جمعآوری اطلاعات و بررسی شرایط ارائه میشود.
preapplications
پیشدرخواستها، مجموعهای از درخواستهای اولیه که قبل از درخواست نهایی ارائه میشوند.
preapplied
پیشدرخواست داده شده، درخواست اولیهای که قبل از مرحله رسمی درخواست ارسال شده است.
preapplying
عمل پیشدرخواست دادن، به معنای ارسال درخواست اولیه پیش از دوران رسمی درخواست.
preappoint
پیش منصوب کردن به معنای تعیین یا مشخص کردن فردی برای یک موقعیت قبل از زمان مقرر است.
preappointed
پیش منصوب شده به معنای تعیین یا مشخص شدن فردی برای یک موقعیت قبل از شروع است.
preappointing
پیش منصوب کردن به معنای تعیین فردی برای یک موقعیت قبل از زمان مقرر است.
preappointment
قرار پیش منصوب به معنای تعیین زمانی برای ملاقات یا دریافت خدمات است.
preappoints
پیش منصوب کردن به معنای تعیین فردی برای یک موقعیت قبل از زمان مقرر است.
preapprehend
پیشپیشبینی به معنای آمادهکردن افرادی برای بازداشت قبل از وقوع جرم یا اقدام قانونی است.
preapprehension
پیشاحساس به معنای حس یا احساس اولیهای است که قبل از وقوع یک رویداد خاص به فرد دست میدهد.
preapprise
پیشاطلاعدادن به معنای اطلاعرسانی قبلی به افراد درباره یک موضوع یا تغییر است.
preapprised
پیشاطلاعداده شده به معنای اطلاعرسانی قبلی به افراد درباره یک موضوع است.
preapprising
پیشاطلاعدادن به معنای عمل اطلاعرسانی قبلی به افراد درباره یک موضوع یا تغییر است.
preapprize
پیشاطلاعدادن به معنای آمادهسازی افراد برای موضوعات آینده است.
preapprized
پیشاطلاعشده به معنای اطلاعرسانی قبلی به افراد درباره یک موضوع است.
preapprizing
پیش ارزیابی، ارزیابی اولیه و پیش از دریافت تأییدیه نهایی در یک فرآیند.
preapprobation
پیش تأیید، تأیید اولیه یا موافقت مقدماتی به منظور ادامه فرآیند.
preapproval
پیش تایید، دریافت تأیید اولیه قبل از مرحله نهایی تصمیمگیری.