puckster
پکستر، فردی که در بازی هاکی مهارت بالایی دارد.
pudda
پودا، یک دسر خوشمزه که معمولاً در برخی فرهنگ‌ها سرو می‌شود.
puddee
پودی، یک غذای سنتی و محبوب در برخی مناطق.
puddening
پودنینگ، حالتی که در آن مواد غذایی نرم و غلیظ می‌شوند، به ویژه در زمان پخت.
pudder
پدر، ماده‌ای نرم و پودری که برای آرایش یا استفاده در آشپزی به کار می‌رود.
puddy
پدی، ماده‌ای نرم و چسبناک که برای تعمیر و ساخت اشیاء به کار می‌رود.
puddingberry
توت پودینگ، نوعی میوه شیرین که برای تهیه دسر و خوراکی‌های شیرین به کار می‌رود.
puddinghead
پودینگ‌هد، به معنای فردی که کم‌هوش یا فراموشکار است، زبان عامیانه.
puddingheaded
پودینگ‌هد، به معنای کسی که به خاطر خستگی یا بی‌توجهی کم‌هوش به نظر می‌رسد.
puddinghouse
خانه پودینگ، مکانی که در آن انواع مختلف پودینگ و دسرهای مشابه سرو می‌شود.
puddingy
شبیه به پودینگ، با بافتی نرم و مرطوب.
puddinglike
شبیه پودینگ بودن، به معنای داشتن بافت یا ویژگی‌های مشابه.
puddingwife
همسر پودینگ، به عنوان یک شخصیت در ادبیات، توصیف کننده مهربانی و حمایت.
puddingwives
همسران پودینگ، شخصیت‌های داستانی که نماد حمایت و محبت در خانواده هستند.
puddleball
توپ آب جمع کرده، بازی‌ای که در آن از آب درون برک‌های کوچک برای سرگرمی استفاده می‌شود.
puddlebar
برکه‌بار، ناحیه‌ای در کنار برکه یا آب که معمولاً برای نشستن و صرف نوشیدنی طراحی شده است.
puddlelike
شبیه برکه، توصیف چیزی که به لحاظ خصوصیات ظاهری یا رفتار به یک برکه شباهت دارد.
puddler
پادلیر، فردی که با موادی شبیه به گل یا مایع کار می‌کند و معمولاً در هنرهای دستی مشغول به کار است.
puddlers
پادلیرها، افرادی که با مواد شبیه به گل یا مایع کار می‌کنند و معمولاً در هنرهای دستی و ایجاد طرح‌های مختلف مشغول به کار هستند.
puddly
پادلی، توصیف وضعیتی که در آن سطحی پر از آب یا گل باشد.
puddlier
پادلی‌تر، سطحی که نسبت به دیگر سطوح، آب بیشتری جمع شده باشد.
puddliest
پودلی‌ترین، به معنای دارای آبجوش یا موجود در تاثیر آب است، معمولاً به نمایندگی از نواحی ای که پر از آب هستند، استفاده می‌شود.
puddlings
پودلینگ‌ها، به معنی تجمعات کوچکی از آب که بر روی زمین به وجود می‌آید، معمولاً بعد از باران یا در کنار یک منبع آب.
pudendal
پودندال، مربوط به ناحیه لگنی بدن یا اعصاب و رگ‌های مرتبط با آن است.
pudendous
پودندوس، به معنای بزرگ و عظیم است، معمولاً برای توصیف چیزهای غیرعادی و شگفت‌انگیز استفاده می‌شود.
pudent
پودنت، به معنی بافرهنگ و اعتبار است، معمولاً به افراد باوقار استفاده می‌شود.
pudgily
پودجی، به معنای چاق و کم تحرک است، معمولاً برای توصیف راه رفتن آرام و سنگین استفاده می‌شود.
pudginess
حالت چاقی و تپلی که معمولاً به زیبایی و جذابیت افزوده می‌شود.
pudiano
نوعی ساز موسیقی که ویژگی‌های خاصی در صدای خود دارد.
pudibund
دور از آداب و رسوم یا خجالتی بودن در موضوعات خاص.
pudibundity
حالت خجالتی و محافظه‌کارانه در مورد مسائل عاطفی و اجتماعی.
pudic
خجالتی یا محتاط در مورد مسائل جنسی یا خصوصی.
pudical
حالت ترس یا نگرانی از بیان مسائل خصوصی یا جنسی.
pudicity
پودیتی به معنای حیا و شرم است، به خصوصیاتی اشاره دارد که در آن فرد عفت و حیا را در رفتار و سخنان خود حفظ می‌کند.
pudicitia
پودیکیتیا به معنای حیا و پاکدامنی است و به ویژگی‌های اخلاقی مربوط به عفت اشاره دارد.
pudsey
پادسی یک شخصیت داستانی است که معمولاً به عنوان نمادی برای خیریه و کمک به کودکان در معالجات و نیازهای دیگر شناخته می‌شود.
pudsy
پادسی به شکل و رنگ خاص خود، یک نماد می‌شود که در رویدادهای خیریه برای جمع‌آوری کمک‌ها و آگاهی استفاده می‌شود.
pueblito
پوبلایتو به معنای یک روستا یا شهر کوچک در کشورهای اسپانیایی‌زبان است.
puebloan
پوبلوآن به گروه‌های بومی که در نواحی جنوبی ایالات متحده زندگی می‌کنند و فرهنگ‌های خاص خود را دارند، اشاره دارد.
puebloization
پیشرفت یا فرایند به وجود آمدن یک جامعه محلی که هویت خاص خود را دارد.