rebuttably
قابل رد، به معنای این است که می‌توان بر اساس دلایل یا شواهد علیه آن چیزی گفت یا عمل کرد.
rebutton
دوباره دکمه زدن، به معنای بستن دوباره دکمه‌ها است.
rebuttoned
دکمه زده شده دوباره، عمل بستن دوباره دکمه‌های لباس.
rebuttoning
عمل دکمه زدن دوباره، به معنای بستن دوباره دکمه‌ها.
rebuttons
دکمه‌ها را دوباره بستن، به معنای بستن دکمه‌های لباس در صورت لزوم.
recable
کابل‌کشی دوباره، به معنای نصب یا تنظیم مجدد کابل‌ها برای عملکرد بهتر.
recabled
دوباره کابل‌کشی شده، به وضعیت جدیدی اشاره دارد که در آن کابل‌ها با هدف بهبود عملکرد یا ایمنی تغییر داده شده‌اند.
recabling
عملیات کابل‌کشی دوباره، فرایند تغییر یا تعویض کابل‌ها به منظور بهبود عملکرد یا ایمنی.
recadency
تکرارپذیری، اشاره به قابلیت یک برنامه یا سیستم برای انجام وظایف مشابه در شرایط یکسان.
recado
پیغام، اطلاع رسانی برای شخصی که معمولاً به صورت غیررسمی ارائه می‌شود.
recage
دوباره در قفس قرار دادن، به عمل بازگرداندن موجودی به قفس اشاره دارد.
recaged
دوباره در قفس قرار داده شده، اشاره به حالتی دارد که پس از مدتی خارج بودن از قفس، موجود به قفس بازگردانده می‌شود.
recaging
دوباره در قفس گذاشتن، به خصوص به حیوانات اشاره دارد که اجازه پرواز یا آزادی را ندارند.
recalcination
احیاء دوباره، فرآیندی که در آن یک ماده به حالت قبلی خود برمی‌گردد، به‌ویژه در شیمی.
recalcine
دوباره کلسینه کردن یک ماده، به معنای گرم کردن آن برای تغییر ویژگی‌ها.
recalcitrance
سرباز زدن، عدم همکاری یا سرپیچی از اطاعت، به ویژه در یک موقعیت اجتماعی یا آموزشی.
recalcitrances
سرباز زنی‌ها، نشانه‌هایی از عدم همکاری و اطاعت در یک گروه یا تیم.
recalcitrancy
سرباز زنی، کیفیت یا وضعیت سرپیچی یا عدم پذیرش نظم.
recalcitrancies
استقامت و نافرمانی در انجام وظایف یا پذیرفتن دستورات، به ویژه در شرایط کار یا آموزشی.
recalcitrate
سرسختی یا نافرمانی کردند به ویژه در برابر دستورات کاربران یا مقامات.
recalcitrated
سرسختی کرد در برابر یک درخواست یا تغییر، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی یا شغلی.
recalcitrating
سرسختی و مقاومت در برابر پیروی از قوانین یا قواعد.
recalcitration
حالت نافرمانی یا سرسختی در برابر خواست‌ها یا الزامات.
recalculation
محاسبه دوباره یا اصلاح یک مقدار یا برنامه مالی.
recalculations
محاسبات مجدد به معنی انجام دوباره محاسبات برای دستیابی به نتیجه دقیق‌تر است.
recalesce
به هم پیوستن دوباره، به ویژه در مورد مواد یا اجزایی که به هم نزدیک شده‌اند.
recalesced
به حالتی بازگشتن یا تجدید ساختن، به ویژه در مورد مواد.
recalescent
حالت یا فازی از ماده که به آرامی به حالت قبلی خود باز می‌گردد.
recalescing
فرایند یا عمل به هم پیوستن دوباره، به ویژه در مورد مواد.
recalibration
تنظیم مجدد به معنی اصلاح و تنظیم دقیق ماشین‌آلات یا ابزارها برای دستیابی به دقت بیشتر است.
recalk
سیل بستن دوباره، به عمل پر کردن شکاف‌ها یا درزها با مواد سیل کننده اشاره دارد.
recallability
قابلیت یادآوری، توانایی به یاد آوردن اطلاعات یا تجربیات در زمان خاص.
recallable
قابل فراخوانی، به معنای اینکه می‌توان آن را پس گرفت یا به یاد آورد.
recaller
فراخواننده، فردی که اطلاعات یا وقایعی را یادآوری می‌کند.
recallers
فراخواننده‌ها، افرادی که اطلاعات را به یاد می‌آورند و می‌توانند آن‌ها را ارائه دهند.
recallist
فراخواننده، فردی که برای یادآوری اطلاعات خاص انتخاب می‌شود.
recallment
فراخوانی، عملی که در آن یک محصول یا کالا به دلیل مشکلات ایمنی یا کیفیت از بازار جمع‌آوری می‌شود.
recamera
دوربین مرورگر، دوربینی که برای عکاسی و ضبط تصاویر به کار می‌رود.
recampaign
بازنگری در یک کمپین برای تأکید مجدد بر یک پیام یا هدف خاص.
recanalization
بازسازی کانال‌ها، به روندی گفته می‌شود که در آن مجراهای مسدود شده دوباره بازسازی می‌شوند.