recombinational
بازترکیبی، به فرایندی اشاره دارد که در آن ژنها ترکیب میشوند تا نتایج جدیدی به وجود آورند.
recombing
دوباره شانه کردن، عمل شانه زدن مجدد موها برای مرتب سازی یا از بین بردن گرهها.
recombs
مواردی که به عمل دوباره شانه زدن موها اشاره دارد.
recomember
به یادآوری چیزی دوباره، به عمل یادآوری اطلاعات قبلی اشاره دارد.
recomfort
تسلی دادن مجدد، عمل ابراز همدلی یا حمایت مجدد به کسی در زمان مشکل.
recommand
توصیه کردن مجدد، اشاره به پیشنهاد دادن درباره کیفیت یا ارزش چیزی.
recommencement
از سرگیری مجدد، اشاره به شروع دوباره چیزی که پیش از این متوقف شده بود.
recommencer
دوباره آغاز کردن یا شروع یک کار یا فعالیتی که قبلاً انجام شده است.
recommendee
شخصی که به او توصیه شده است یا برای او نامهی توصیه نوشته شده است.
recommender
شخصی که به دیگران توصیه میکند یا نامهی توصیهای برای آنها مینویسد.
recommenders
شخصیتهای مختلفی که به دیگران توصیه و پشتیبانی میکنند.
recommittal
عمل دوباره ارجاع یک پرونده یا موضوع به یک محضر قانونی.
recommunicate
دوباره ارتباط برقرار کردن، به تماس و برقراری ارتباط مجدد با فرد یا گروهی اشاره دارد.
recommunion
دوباره اجتماع کردن، تجمع دوباره افرادی که ارتباط گذشته ای داشته اند.
recompact
دوباره فشرده کردن، به عمل فشردهسازی دوباره مواد یا دادهها اشاره دارد.
recompare
دوباره مقایسه کردن، به مقایسه مجدد دو یا چند چیز اشاره دارد.
recompared
دوباره مقایسه شده، به عملی اشاره دارد که در آن چیزی دوباره مورد مقایسه قرار گرفته است.
recomparing
دوباره در حال مقایسه کردن، به فعل مقایسه مکرر اشاره دارد.
recomparison
مقایسه مجدد، عمل یا فرآیند مقایسه دوباره یک چیز با چیز دیگری است.
recompass
تنظیم دوباره، به معنای تعیین مجدد مسیر یا جهت است.
recompel
واداشتن دوباره، به معنای مجبور کردن کسی به انجام کاری دوباره است.
recompence
جبران دوباره، به معنای تأمین یا بازپرداخت هزینه یا خسارت است.
recompensable
قابل جبران، به معنای امکان جبران یا ارائه غرامت برای یک خسارت است.
recompensate
جبران مجدد، به معنای تأمین غرامت یا پاداش دادن به کسی برای خدمات یا زحماتش است.
recompensated
جبران شده، به معنای دریافت پاداش یا جبران مالی برای کار یا تلاش انجام شده.
recompensating
عمل جبران یا پاداش دادن به شخصی یا گروه بر اساس عملکرد یا تلاش انجام شده.
recompensation
عمل جبران یا پاداش، معمولاً به خاطر آسیب یا ضرری که به شخصی یا چیزی وارد شده است.
recompensatory
نوعی سیاست یا عمل که به منظور جبران خسارت یا آسیب اتخاذ میشود.
recompenser
شخصی که به دیگران پاداش یا جبران ارائه میدهد.
recompensive
دارای ویژگیهایی است که به جبران یا پاداش مرتبط میشود.
recompete
دوباره رقابت کردن، به معنای جستجو برای کسب یک موقعیت یا قرارداد جدید پس از از دست دادن یک قرارداد قبلی.
recompetition
رقابت مجدد، به معنای فرآیند رقابت برای یک موقعیت یا قرارداد دوباره.
recompetitor
رقیب مجدد، به معنای شخص یا شرکتی که دوباره برای یک موقعیت یا قرارداد وارد رقابت میشود.