دوباره سخت کردن، بازگرداندن خواص سختی به یک ماده پس از نرم شدن.

فلز یا ماده‌ای که دوباره سخت شده است، نشان‌دهنده تغییرات در ساختار آن.

فرآیند دوباره سخت کردن، به منظور بازگرداندن سختی به مواد.

عملی که طی آن یک ماده دوباره سخت می‌شود.

دوباره هارمونیزه کردن، عمل ایجاد تغییرات در هارمونی یک اثر موسیقی.

فرآیند ایجاد تغییرات در هارمونی یک قطعه موسیقی، معمولاً با هدف بهبود یا تغییر حس و حال آن.

به عمل تغییر هارمونی یک ملودی گفته می‌شود، به گونه‌ای که احساس و فضا متفاوتی ایجاد شود.

نسخه‌ای از یک آهنگ که هارمونی آن تغییر یافته باشد.

عملی که در آن هارمونی یک ملودی تغییر می‌کند.

دوباره مهار کردن یا تنظیم مجدد چیزی برای استفاده مجدد.

عملی که در آن زمین‌ها دوباره شخم زده می‌شوند.

دوباره برداشت کردن محصول به دلیل عدم کیفیت یا کمیت مطلوب.

بازنگری، دوباره طراحی یا تغییر دادن یک چیز به منظور بهبود آن یا تطبیق با نیازهای جدید.

بازنگری در خطرات موجود و ارزیابی مجدد وضعیت خطرناک.

دوباره بررسی کردن یا اصلاح یک پروژه یا ارائه به منظور بهبود آن.

تغییر دادن سر یک جلسه یا بحث به منظور به روز رسانی یا توجه به مسائل جدید.

بهبود دادن مجدد یا روش‌های درمانی برای بهبود سلامت بعد از آسیب یا بیماری.

دوباره انباشتن چیزی مانند خاک یا مواد دیگر به منظور بهبود شرایط آن.

دوباره شنیدن یا مرور کردن چیزی، به ویژه وقتی که درک اول کافی نبوده است.

عمل دوباره شنیدن و درک چیزها به شیوه‌ای عمیق‌تر.

عمل دوباره شنیدن یا مرور کردن، مخصوصاً در مورد اطلاعات یا آثار هنری.

به معنای این است که چیزی را می‌توان دوباره شنید یا مرور کرد.

شخصی که عمل دوباره شنیدن یا مرور کردن را انجام می‌دهد.

افرادی که عمل دوباره شنیدن یا مرور کردن را به صورت گروهی انجام می‌دهند.

دلگرم کردن، روحیه دادن به کسی برای افزایش اعتماد به نفس و امید。

بادکرده، دستگاهی که به منظور گرم کردن مجدد مواد غذایی یا مایعات استفاده می‌شود.

بادکرده‌ها، دستگاه‌هایی که به گرم کردن مجدد مواد غذایی یا مایعات در تعداد زیاد کمک می‌کنند.

بررسی دوباره، بازبینی و ارزیابی مجدد.

هج کردن دوباره، به کار گیری استراتژی‌های جدید برای کاهش ریسک در سرمایه‌گذاری‌ها.

افزایش دوباره، بالا بردن یا تقویت چیزی که قبلاً وجود داشته است.

دوباره دوزی کردن لبه لباس، به ویژه برای تنظیم اندازه یا بهبود ظاهر آن.

شکل گذشته فعل rehem، به معنای انجام دوباره دوزی لبه لباس.

فرآیند دوباره دوزی لبه لباس یا پارچه.

شکل جمع اسم rehem، به معنای لبه‌های دوباره دوزی شده لباس‌ها.

بازنویسی، دوباره نوشتن یا تغییر دادن یک اثر یا نوشته به منظور بهبود آن.

فرآیند بازترکیب گونه‌ها برای ایجاد ویژگی‌های جدید یا بهبود ویژگی‌های موجود.

مخفی کردن، پنهان کردن یا غیرقابل دسترسی کردن چیزی.

چیزی که دوباره پنهان شده باشد، به‌طور خاص مانند فایل‌ها یا داده‌ها.

دوباره پنهان کردن، به معنای تغییر مکان یا حالت چیزی برای جلوگیری از دسترسی.

قابل هیدراته کردن، به معنی اینکه می‌توان با افزودن آب، آن را به شکل اولیه خود برگرداند.