reobject
دوباره هدف‌گذاری کردن، به معنای تعبیه اهداف یا مقاصد جدید برای مسیرهای موجود است.
reobjected
مقصود از دوباره اعتراض کردن، ابراز نارضایتی مجدد نسبت به تغییرات یا شرایط است.
reobjecting
اعتراض مجدد، بیان عدم رضایت نسبت به مباحث یا تغییراتی که پیشتر وجود داشته‌اند.
reobjectivization
عمل دوباره عینی‌سازی، پروسه‌ای که در آن مفاهیم به شکل عینی و مشخص ارائه می‌شوند.
reobjectivize
دوباره عینی کردن، فرایند مشخص کردن و شفاف کردن اهداف و مقاصد.
reobjects
دوباره عینی کردن، به معنی تبدیل یا بیان مجدد اشیاء یا ایده‌ها است.
reobligate
دوباره ملزم کردن، به معنای برقراری مجدد تعهدات یا مسئولیت‌ها است.
reobligated
دوباره ملزم شده، به معنای احیای تعهدات و مسئولیت‌ها در شرایط جدید.
reobligating
فرآیند دوباره ملزم کردن، به معنای تجدید تعهدات است.
reobligation
دوباره ملزم کردن، مجدد بر عهده گرفتن تعهدات و مسئولیت‌ها.
reoblige
دوباره متعهد کردن، به معنای انجام چیزی که قبلاً توافق شده است.
reobliged
دوباره متعهد شده، اشاره به انجام تعهد مجدد دارد.
reobliging
متعهد کردن دوباره، به معنی انجام کارهایی است که به دیگران کمک می‌کند.
reobscure
دوباره پنهان کردن یا مبهم کردن، اشاره به کاهش وضوح چیزی دارد.
reobservation
مشاهده دوباره، به معنای بررسی مجدد چیزی برای تأیید یا جمع‌آوری اطلاعات بیشتر است.
reobserve
دوباره مشاهده کردن، به مفهوم نگاه کردن به چیزی دوباره برای تأیید یا بررسی تغییرات می‌باشد.
reobserved
دوباره مشاهده کردن، به معنای تکرار فرایند مشاهده کردن یک پدیده یا شی است.
reobserving
فرایند دوباره مشاهده کردن، به بررسی مجدد داده‌ها یا پدیده‌ها اشاره دارد.
reobtain
دوباره به دست آوردن، به معنای به دست آوردن مجدد چیزی است که قبلاً در دسترس بوده یا از دست رفته است.
reobtainable
قابل دوباره به دست آوردن، به معنای اینکه چیزی می‌تواند دوباره حاصل شود یا دوباره به دست آید.
reobtained
دوباره به دست آمده، به معنای چیزی است که دوباره به دست آمده است.
reobtaining
فرایند دوباره به دست آوردن، به معنای کسب دوباره چیزی است که قبلاً داشته‌اید.
reobtainment
بازیابی مجدد، به معنای به دست آوردن چیزی که قبلاً از دست رفته است.
reobtains
دوباره به دست آوردن، هنگامی که شخص یا چیزی به حالت قبلی خود برمی‌گردد.
reoccasion
ترتیب دوباره، به معنای بازنگری یا برگزاری دوباره یک رویداد یا بحث.
reoffense
تخلف مجدد، به معنی ارتکاب دوباره یک جرم یا خطا.
reoffer
پیشنهاد دوباره، به معنای ارائه مجدد یک پیشنهاد یا فرصت.
reoffered
پیشنهاد مجدد، به معنای مطرح کردن دوباره یک پیشنهاد یا فرصت.
reoffering
دوباره ارائه دادن، به معنای ارائه مجدد یک محصول یا خدمت که پیش از این عرضه شده است.
reoffers
دوباره ارائه می‌دهد، به معنای اینکه یک فرد یا سازمان خدمات یا محصولاتی را که قبلاً ارائه کرده، مجدداً پیشنهاد می‌کند.
reoffset
دوباره تنظیم کردن، به معنای جبران یا تعادل مجدد در یک وضعیت مالی یا تولیدی.
reoil
دوباره روغن‌کاری کردن، به معنای افزودن روغن به یک ماشین یا دستگاه برای بهبود عملکرد و جلوگیری از خرابی.
reoiled
دوباره روغن‌کاری شده، به معنای اینکه قطعه یا دستگاه برای بهبود عملکرد روغن به آن افزوده شده است.
reoiling
دوباره روغن‌کاری کردن، به معنای فرآیند اضافه کردن روغن به ابزارها یا ماشین‌آلات برای بهبود عملکرد.
reoils
روغن‌کاری، فرایند افزودن روغن به قطعات متحرک برای کاهش سایش و بهبود کارایی.
reometer
رئومتر، ابزاری برای اندازه‌گیری ویسکوزیته مواد مایع و پلیمری.
reomission
بازنگری، بررسی مجدد و اصلاح چیزی به منظور بهبود.
reomit
حذف کردن، اقدام به برداشتن یا عدم درج اطلاعات خاص در یک متن یا مستند.
reopener
بند بازگشایی، قسمتی در یک قرارداد که امکان ویرایش یا مذاکره مجدد را فراهم می‌کند.
reopenings
بازگشایی‌ها، به بازگشت به فعالیت یک مکان یا کسب‌وکار پس از تعطیلی اشاره دارد.