resourcelessness
عدم وجود منابع، ناتوانی در دسترسی به مواد یا ابزارهای مورد نیاز.
resoutive
قاطع و تعیین‌کننده، توانایی گرفتن تصمیمات نهایی.
resow
دوباره کاشتن بذرها یا گیاهان.
resowed
دوباره کاشتن، به معنای کاشت مجدد بذر یا گیاه در یک زمین است.
resowing
فرایند دوباره کاشتن بذر به منظور بهبود کشت و برداشت.
resown
حالت گذشته فعل resow، به معنای کاشت دوباره.
resows
فعل حال ساده resow، به معنای دوباره کاشتن.
resp
اختصار response، به معنای پاسخ یا واکنش به یک سوال یا وضعیت.
respace
به معنای تغییر فاصله بین خطوط یا پاراگراف‌ها به منظور بهبود نمای بصری.
respaced
فاصله‌گذاری مجدد میان کلمات یا حروف به منظور بهبود خوانایی یا زیبایی متن.
respacing
عمل فضاگذاری مجدد میان کلمات یا حروف.
respade
دوباره بیل زدن به زمین باغ برای بهبود ساختار خاک.
respaded
به منظور آماده‌سازی زمین برای کارهای بعدی دوباره بیل زده شده.
respading
عمل دوباره بیل زدن به زمین.
respan
دوباره قوس دادن یا کشیدن یک سازه برای بهبود عملکرد آن.
respangle
دوباره جلا دادن یا بهبود دادن چیزها به طوری که بهتر یا زیباتر به نظر برسند.
resparkle
دوباره درخشان کردن یا بهبود بخشیدن به براق بودن اشیاء.
respasse
دوباره طراحی یا تغییر دادن چیزی برای به روز کردن آن.
respeak
دوباره گفتن یا بیان کردن چیزی به شیوه‌ای دیگر.
respecification
دوباره تعریف یا مشخص کردن چیزی به طور واضح.
respecifications
چندین مورد از دوباره مشخص کردن یا تعریف کردن چیزی.
respectabilities
احترام‌ها به صفات یا ویژگی‌هایی اشاره دارد که افراد را در یک فرهنگ یا جامعه محترم می‌شمرد.
respectabilize
محترم جلوه دادن یا ایجاد تصویری از احترام و اعتبار.
respectableness
کیفیت یا ویژگی احترام‌پذیر بودن.
respectant
احترام‌آمیز، بیانگر احترام.
respectfulness
کیفیت یا ویژگی احترام گذاشتن و ادب.
respection
عمل احترام گذاشتن، تقدیر و ارزیابی متقابل.
respectiveness
احترام، ویژگی رفتار یا نگرش فردی که به دیگران احترام می‌گذارد.
respectless
بی‌احترامی، ویژگی یا رفتار افرادی که به دیگران احترام نمی‌گذارند.
respectlessly
به طور بی‌احترامی، به شیوه‌ای که احترام به دیگران را نشان نمی‌دهد.
respectlessness
عدم وجود احترام، حالتی که در آن افراد نسبت به یکدیگر بی‌احترامی می‌کنند.
respectum
احترام، واژه‌ای که به مفهوم احترام اشاره دارد.
respectuous
محترمانه، رفتاری که نشان‌دهنده احترام به دیگران است.
respectworthy
شایسته احترام، به معنای کسی است که به دلیل ویژگی‌های مثبت و رفتارهای درست، احترام دیگران را جلب می‌کند.
respersive
پاسخگو، به معنای قابلیت تطابق و واکنش به تغییرات در محیط یا شرایط متفاوت.
respice
نگاه به گذشته، به معنای بررسی و فهم بهتر آنچه که در گذشته اتفاق افتاده است.
respiced
نگاه کردن به گذشته، به معنای بررسی یا تحلیل اعمال و تصمیمات پیشین.
respicing
نگاه کردن به گذشته و اعمال، به معنای پرده‌برداری از درس‌های آموخته شده.
respin
دوباره روایت کردن یا بازنویسی کردن چیزی به منظور ایجاد دیدگاه متفاوت.
respirability
قابلیت تنفس به معنی امکان و راحتی تنفس در یک محیط مشخص است.