retrogressions
بازگشت به شرایط قبلی، تغییر به سمت وضعیت‌های قدیمی‌تر یا ناکارآمدتر.
retrogressive
رو به عقب‌گرایانه، مربوط به بازگشت به وضعیت‌های قبلی یا عدم پیشرفت.
retrogressively
به طور رو به عقب‌گرایانه، اشاره به عملی که به عقب یا به گذشته برمی‌گردد.
retrogressiveness
رو به عقب‌گرایی، حالت یا کیفیت بازگشت به یک وضعیت غیرپیشرفته.
retrohepatic
رو به کبد، اشاره به ناحیه ای در بدن که در نزدیکی کبد قرار دارد.
retroinfection
عفونت بازگشتی، عفونتی است که به سبب عود عفونت از محلی دور به محلی دیگر ایجاد می‌شود.
retroinsular
واژهٔ «خلفی جزیره‌ای» به ناحیه‌ای در مغز اطلاق می‌شود که در پردازش‌های حسی دخالت دارد.
retroiridian
رویکردی در علم چشم‌پزشکی که به بررسی قسمت خلفی مردمک می‌پردازد.
retrojection
مفهوم بازگردانی در روانشناسی، به آنالیز تأثیرات گذشته بر روی رفتارهای حال اشاره دارد.
retrojugular
منطقه‌ای در اطراف وریدها در گردن که در آن جراحی یا معاینات خاصی انجام می‌شود.
retrolabyrinthine
منطقه‌ای در گوش داخلی که به تعادل و شنوایی مربوط می‌شود.
retrolaryngeal
فضای پشت حنجره، ناحیه‌ای در ناحیه گلو است که در برخورد با مشکلات حنجره به آن توجه می‌شود.
retrolental
فضای پشت لنز چشم که می‌تواند در اثر شرایط پاتولوژیک دچار تغییر شود.
retrolingual
ناحیه‌ای پشت زبان که در عملکردهای بلع و گفتار نقش دارد.
retrolocation
مفهوم مکان‌یابی در گذشته، به ویژه در تحقیقات تاریخی و جغرافیایی.
retromammary
فضای پشت سینه که در آن ممکن است مشکلات و تومورها وجود داشته باشند.
retromammillary
هسته‌ای در مغز که در فرآیندهای خواب و بیداری سهم دارد.
retromandibular
رترو مانديبولار، یک سیاهرگ است که در عقب فک پایین واقع شده و نقش مهمی در سیستم گردش خون دارد.
retromastoid
رتروماستوئید به ناحیه‌ای اشاره دارد که در پشت استخوان ماستوئید قرار دارد و به بررسی آن در جراحی‌های سر کمک می‌کند.
retromaxillary
رتروماکسیلار به فضایی بین فک بالا و استخوان‌های دیگر اطلاق می‌شود.
retromigration
رترو مایگریشن به حرکتی اشاره دارد که در آن دندان‌ها به سمت عقب حرکت می‌کنند.
retromingent
رترو ماینژنت به جنبه‌ای از ساختارهای ادراری اشاره دارد که در مواقع خاص ممکن است به کار رود.
retromingently
رترو ماینژنت به جنبه‌ای از عمل یا حرکت به عقب اشاره دارد که در برخی زمینه‌ها ممکن است به کار رود.
retromorphosed
بازبخشی، به معنای تغییر شکل به حالت قبلی یا قدیمی‌تر.
retromorphosis
بازبخشی، فرآیندی که در آن موجودات زنده به شکل یا حالت قبلی خود بازمی‌گردند.
retronasal
ادراک طعم از طریق بینی هنگامی که غذا در دهان است.
retropack
کوله‌پشتی که طراحی آن به شیوه‌ای قدیمی‌تر است.
retroperitoneally
به معنای قرار دادن یا بودن در ناحیه زیر صفاق، جایی که برخی از اعضای داخلی بدن واقع شده‌اند.
retropharyngeal
مرتبط با ناحیه‌ای در پشت حلق که می‌تواند تحت تأثیر بیماری‌ها قرار گیرد.
retropharyngitis
رتروفارنجیت، التهاب یا عفونت ناحیه پشت گلو است که می‌تواند باعث مشکلات تنفسی یا بلع شود.
retroplacental
مرتبط با ناحیه‌ای در عقب جفت در دوران بارداری که ممکن است تحت تأثیر شرایط پزشکی قرار گیرد.
retroplexed
وضعیتی در سیستم اسکلتی که شامل مهره‌ها یا مفاصل جابه‌جا شده به سمت عقب است.
retroposed
وضعیتی که در آن دندان یا فک به سمت عقب جابه‌جا شده است.
retroposition
پدیده‌ای که در آن یک عضو یا ساختار بدن به سمت عقب جابه‌جا می‌شود.
retropresbyteral
واژه‌ای که به گروهی از سربازان خدمت کرده یا رهبران کلیسا اشاره دارد که به نوعی به قالب‌های قدیمی‌تر مربوط می‌شود.
retropubic
فضای رتروپوبیک، فضایی در بدن است که در نزدیکی مثانه قرار دارد و در جراحی‌های اورولوژیک اهمیت دارد.
retropulmonary
منطقه‌ای در پشت ریه‌ها که در معالجات پزشکی و بررسی‌های تنفسی اهمیت دارد.
retropulsion
رتروپولسیون به معنای حرکات به عقب است که می‌تواند در زمینه‌های پزشکی و عصبی مورد بحث قرار گیرد.
retropulsive
رفتاری که به عقب حرکت می‌کند و در بعضی از مشکلات حرکتی می‌تواند مشاهده شود.
retroreception
رتروپذیری به معنای دریافت اطلاعات از محیط اطراف به روشی خاص و تأثیر آن بر احساسات است.