semitransept
نیمصلیب به بخشی از کلیسا اطلاق میشود که در امتداد عرض کلیسا و معمولاً در کنار ناوی اصلی قرار دارد.
semitranslucent
نیمهشفاف، به موادی اطلاق میشود که نور را به طور جزئی از خود عبور میدهند اما اشیاء پشت آن به وضوح دیده نمیشوند.
semitreasonable
تعریف کامل به فارسی: به معنای چیزی که تا حدی معقول یا منطقی است، نه کاملاً معقول و نه کاملاً غیرمنطقی.
semitrimmed
تعریف کامل به فارسی: به معنای چیزی که بهطور نیمهتراشیده شده یا بهطور ناقص تنظیم شده است.
semitropic
تعریف کامل به فارسی: مرتبط با آب و هوای نیمهگرمسیری که ویژگیهای آب و هوای استوایی را دارد.
semitropical
تعریف کامل به فارسی: مربوط به نواحی زمین که آب و هوایی شبیه به آب و هوای استوایی دارند.
semitruthful
نیمهراست، به معنای بیان صحيح اما در عین حال نواقص و کمبودهایی دارد که باعث میشود حقیقت کامل منتقل نشود.
semiuniversalist
نیمهجهانی به شخص یا دیدگاهی اطلاق میشود که به برخی از اصول جهانی اعتقاد دارد اما به همه آنها پایبند نیست.
semiupright
نیمهعمودی به وضعیتی اشاره دارد که فرد یا شیء کاملاً عمودی نیست و در زاویهای قرار دارد.
semiurn
نیمهخمره به شکل یا ظرفی اشاره دارد که در طراحی و ساختار به صورت نیمهی یک خمره ساخته شده است.
semivault
نیمه طاق، سازهای مشابه طاق که به طور جزئی به شکل طاق است و در معماری و ساخت و ساز استفاده میشود.
semivector
نیمه بردار، نوعی بردار که فقط بخشهایی از اطلاعات نظیر جهت را نشان میدهد اما اندازه را ندارد.
semivertebral
نیمه مهرهای، به ساختاری اشاره دارد که بخشی از ویژگیهای مهره را داراست اما به طور کامل مهره نیست.
semiverticillate
نیمه چرخشی، به نوعی الگوی مرتب شدن در گیاهان اشاره دارد که در آن برگها به صورت نیمهچرخشی قرار میگیرند.
semiviscid
نیمه ویسکوز به مایعات یا مواد نیمه چسبندهای اطلاق میشود که میتوانند به آسانی جریان یابند.
semivital
نیمه ضروری به منابع یا عناصری اطلاق میشود که برای بقا لازم هستند اما به تنهایی کافی نیستند.
semivitrification
نیمه شیشهای کردن، فرایندی است که در آن مواد به طور جزئی به حالت شیشهای تغییر مییابند.
semivitrified
نیمه شیشهای شده، به حالتی اشاره دارد که در آن مادهای به طور جزئی به حالت شیشهای در آمده است.