shipful
حجم یا مقدار نیازی که یک کشتی میتواند حمل کند.
shipfuls
کشتی پر از کالا، به اندازه بار کامل یک کشتی اشاره دارد.
shiphire
عمل یا فرآیند اجاره یک کشتی برای حمل و نقل.
shipkeeper
شخصی که مسئولیت نظارت و نگهداری از یک کشتی را بر عهده دارد.
shipless
بیکشتی، به وضعیتی اشاره دارد که در آن هیچ کشتی وجود ندارد.
shiplessly
بدون کشتی، به وضعیتی اشاره دارد که در آن هیچ نشانهای از کشتیها نیست.
shiplet
کشتی کوچک، نوعی قایق که اندازهاش کوچکتر از کشتیهای معمولی است و برای سفرهای کوتاه و محلی به کار میرود.
shipman
کشتیدار، فردی که مسئول هدایت یا اداره کردن یک کشتی است.
shipmanship
مهارت کشتیداری، توانایی و حرفهای بودن در هدایت و اداره کشتی.
shipmast
پایه کشتی، میلهای عمودی در کشتی که برای نگهداری و بالا بردن بادبانها استفاده میشود.
shipmatish
کشتیرانی، شامل فنون و مهارتهایی است که برای هدایت قایقهای کوچک به کار میرود.
shipmen
کشتیرانان، افرادی که بر روی یک کشتی کار میکنند و مسئولیتهای مختلفی دارند.
shipowning
مالکیت کشتی، به معنای داشتن و مدیریت کشتیها و ناوگان دریایی است.
shippable
قابل حمل و نقل، به معنای قابلیت ارسال یک کالا به مکانهای دیگر.
shippage
حمل و نقل، به معنای فرآیند ارسال کالاها از یک مکان به مکان دیگر.
shippy
عاشقانه، به معنای توصیف روابط و احساسات عاشقانه بین شخصیتها.
shippings
حمل و نقلها، به معنای مجموعه فرایندهای ارسال کالاها به نقاط مختلف.
shipplane
کشتیهواپیما، وسیلهای ترکیبی است که قابلیتهای دریایی و هوایی را ترکیب میکند.
shippo
شیپو، به معنی دم یا پشتی است که به طور خاص در حیوانات مورد استفاده قرار میگیرد.
shippound
شیپوند، واحدی از وزن در سیستمهای مختلف است که معمولا برای محاسبه وزن کالاها استفاده میشود.
shiprade
شیپراد، ابزار یا تکنیکهایی است که در ناوبری کشتیها به کار میرود.
shipshapely
شیپشاپل به معنی مرتب و سازماندهی شده است، به ویژه در زمینههای مربوط به نظم و ترتیب.
shipside
کنار کشتی، بخشی از کشتی که در کنار آب قرار دارد.
shipsides
دو طرف کشتی، به معنی بخشهای کناری کشتی است که در طراحی و فعالیتهای دریایی مهم هستند.
shipsmith
کشتیساز، فردی که در ساخت یا تعمیر کشتیها تخصص دارد.
shipt
شِیپت یک سرویس تحویل آنلاین است که به کاربران کمک میکند تا اقلام روزانه خود را خریداری و درب منزل دریافت کنند.
shipward
به سمت کشتی، یا به سوی جایی که کشتیها قرار دارند.
shipwork
کارهای مرتبط با کشتیسازی یا تعمیر کشتی.
shipwrecky
نهادهای باقیمانده از کشتیهای واژگون شده؛ بهویژه در دریا یا سواحل.
shipwrightery
کشتیسازی، فرآیند طراحی و ساخت کشتیها، شامل مراحل مختلفی از آمادهسازی مواد تا ساختار نهایی کشتی.
shipwrightry
کشتیسازی، قدمت این حرفه به دورانهای گذشته باز میگردد و شامل طراحی و ساخت کشتیها است.
shirakashi
چوب شیرکاشی، نوعی چوب مقاوم که در ساخت و ساز و صنایع دستی به وفور استفاده میشود.
shirallee
شیراکی، یک نوع اشیاء هنری یا تزئینی که معمولاً شامل جزئیات کندهکاری شده است.
shirehouse
شیرهوس، ساختمانی تاریخی که معمولاً برای اجتماعات عمومی و مناسبتهای اجتماعی استفاده میشود.
shireman
شیریمن، فردی که به یک روستا یا ناحیه محلی تعلق دارد و در زندگی اجتماعی آن نقش دارد.
shiremen
شیرمنها، افراد مردمی هستند که در یک منطقه مشخص زندگی میکنند و معمولاً به فعالیتهای محلی و اجتماعی مشغول هستند.
shirewick
شیرویک، نامی است برای یک روستا یا منطقه مسکونی در یک ناحیه روستایی.
shirker
شیرهک، فردی است که از کار یا مسئولیتهای خود فرار میکند و آنها را به عهده نمیگیرد.