slurrying
عمل ایجاد حالت گل‌مانند یا خمیری در ترکیب مواد.
slurringly
به طرز گل‌مانند یا خمیری، به ویژه در مورد نحوه صحبت یا اعمال.
slurvian
مربوط به حالت گل‌مانند یا خمیری، به طور خاص در طراحی یا هنر.
slusher
ابزار یا وسیله‌ای برای گل‌کردن مواد و ایجاد ترکیب نرم.
slushily
به طرز گل‌مانند یا خمیری، به ویژه در مورد مواد یا حرکت در مایعات.
slushiness
لاییدگی، حالت نرم و مایع برف یا یخ که به دلیل گرما ایجاد می‌شود و معمولاً در بافتی متعادل و مایع از یخ و آب است.
slushpit
محل یا فضایی که در آن برف یا یخ به حالت نرم و مایع درآمده و معمولاً برای بازی یا سرگرمی استفاده می‌شود.
slutch
حالت خمیری و گل‌آلود برف یا یخ که به دلیل آب شدن یا ترکیب با خاک به وجود می‌آید.
slutchy
مربوط به حالتی که در آن برف یا یخ نرم و لاییده شده باشد.
sluther
رفتاری که در آن شخص به آرامی یا غیرفعالانه جابه‌جا می‌شود، به ویژه در حالت خستگی.
sluthood
وضعیتی که در آن شخص احساس راحتی و آرامش می‌کند، معمولاً بدون نگرانی یا استرس.
slutted
دهن‌کجی به معنای رفتار کردن یا گفتن چیزهایی است که به طور عمومی قابل قبول نیستند، معمولاً به سبکی بی‌پروا و تحریک‌آمیز.
slutter
دهن‌کجی به شخصی که به طور مکرر یا به گونه‌ای تحریک‌آمیز رفتار می‌کند، اشاره دارد.
sluttered
رفتار کردن به گونه‌ای تحریک‌آمیز یا بی‌پروا، اغلب در موقعیت‌های اجتماعی.
sluttery
عمل یا رفتار دهن‌کجی، به معنای ایجاد حس عدم احترام به خود و دیگران.
sluttering
عملی که در آن فرد به شیوه‌ای بی‌پروا صحبت یا رفتار می‌کند.
sluttikin
اصطلاحی که به یک نوع شوخی یا طعنه بازیگوشانه اشاره دارد.
slutting
این اصطلاح در زبان محاوره‌ای به رفتار بی‌پروا و شهوت‌ران اشاره دارد که معمولاً با انتقاد جامعه مواجه است.
sluttishly
این قید به نوعی رفتار بی‌پروا و شهوت‌رانانه اشاره دارد.
sluttishness
این اسم به وضعیت یا حالتی اشاره دارد که فردی به خاطر رفتارهای بی‌پروا مورد قضاوت و انتقاد قرار می‌گیرد.
sma
این اصطلاح به نوعی وسیله الکتریکی اشاره دارد که برای ایجاد جریان هوا و خنک کردن فضاها استفاده می‌شود.
smachrie
این اصطلاح به یک نوع آرایش گل یا تزئینات مرتبط با گل‌ها اشاره دارد.
smackee
این اصطلاح به فردی اشاره دارد که تحسین یا نکته مثبتی دریافت می‌کند یا تحت تأثیر قرار می‌گیرد.
smackful
پر از طعم یا محتوا، به طور خاص در زمینه خوردنی‌ها.
smackingly
به طور واضح یا به شدت، معمولاً برای توصیف چیزی که خیلی خوب است.
smacksman
شخصی که در نمایش‌های نمایشی معروف است یا توانایی خاصی دارد.
smacksmen
افرادی که در نمایش‌های نمایشی عمل می‌کنند.
smaik
بوسه یا نشان محبت، به ویژه بر روی صورت.
smalcaldian
اصطلاحی تاریخی یا فرهنگی که به نوع خاصی از طراحی یا موضوع اشاره دارد.
smalcaldic
اسمالکالدیک به یک کنفدراسیون پروتستانی در قرن شانزدهم اشاره دارد که بر ضد امپراتوری مقدس روم تشکیل شد.
smallage
کوچک‌سینه گیاهی معطر و آبدار است که به عنوان چاشنی در آشپزی استفاده می‌شود.
smallages
انواع مختلفی از گیاهان معطر که معمولاً شامل کوچک‌سینه می‌شوند.
smallboy
پسر کودکانه و به عنوان یک نوع توصیف برای پسران کم سن و سال.
smallclothes
لباس‌هایی که برای افرادی با اندازه کوچک یا نوزادان طراحی و دوخته شده‌اند.
smallcoal
زغال‌سنگ‌های کوچکی که معمولاً برای استفاده‌های خاص مانند گرمایش یا تامین انرژی استفاده می‌شوند.
smallen
کاهش دادن اندازه یا مقدار چیزی.
smallhearted
بسیار حساس یا ترسویی که از کارهای بزرگ یا خطرناک پرهیز می‌کند.
smally
به صورت کوچک یا جزئی.
smalling
عمل کوچک کردن چیزی.
smallishness
کیفیت یا حالت کوچک بودن.