spavies
اسپاویزها، جمع کلمه اسپاوید، به آسیبها یا نواقص در پاهای حیوانات اشاره دارد.
spaviet
اسپاوید، به معنای حیوانی است که دچار درد یا مشکل حرکتی شده است.
spavindy
اسپاوید، به حالتی از عدم توانائی حرکتی و ناتوانی در انجام کارهای روزمره اشاره دارد.
spavine
اسپاوین، یک مشکل مشترک در پاها است که معمولاً در اسبها دیده میشود.
spavined
پدیده اسپاوید، به معنای وجود مشکلات حرکتی در حیوانات، به ویژه اسبها.
spavit
اسپاوید، موجودی خیالی یا واقعی که به دلیل ویژگیهای خاصش در فرهنگهای مختلف شناخته میشود.
spawl
پخش شدن یا دراز کشیدن به طور بیخیال یا راحت.
spawler
اسپاولر، حیوانی بزرگ که معمولاً به آرامی حرکت میکند یا دراز میکشد.
spawling
دراز کشیدن به طور راحت و بیخیال.
spawneater
اسپانیتور، موجودی که معمولاً از تخمها یا نوزادان دیگر موجودات تغذیه میکند.
spawner
اسپاونر موجودی است که معمولاً تخمگذاری میکند و میتواند به چرخه حیات موجودات آبزی کمک کند.
spawners
اسپونرها موجوداتی هستند که تخمگذاری میکنند، مخصوصاً در مورد ماهیها که تخمهای خود را در آب میگذارند.
spawny
اسپونی به معنای پرانرژی و شاداب است، به ویژه در مورد حیوانات.
speakable
قابل بیان و گفتن، به معنای اینکه چیزی را میتوان به راحتی توضیح داد یا مطرح کرد.
speakableness
کیفیت یا ویژگی قابل بیان بودن، که اشاره به میزان قابل بیان بودن یک ایده یا موضوع دارد.
speakably
به طور قابل بیان، به معنای اینکه یک مفهوم یا ایده به روشنی توضیح داده شده باشد.
speakablies
مسائل یا موضوعاتی که قابل بیان و گفتگو هستند.
speakeress
گوینده زن، به معنای زنی که صحبت میکند و در مجامع عمومی سخنرانی میکند.
speakhouse
خانه گفتوگو، مکانی برای بحث و تبادل نظر.
speakie
گوینده، کسی که به راحتی و شادابی صحبت میکند.
speakies
گویندگان، افرادی که به صورت گروهی صحبت میکنند.
speakings
سخنرانیها، عمل بیان نظرات یا اطلاعات به صورت شفاهی در جمع.
speakless
بیسخن، عدم توانایی در بیان احساسات یا نظرات به دلیل شوک یا حیرت.
speaklessly
به صورت بیسخن، در حالتی که انسان نتواند صحبت کند.
speal
بیان، گفتن یا ابراز نظرات و افکار.
spealbone
استخوانی که به طرز خاصی با صحبت کردن یا تخیل مرتبط است.
spean
سخن گفتن، به ویژه به شکل خاص یا ماهرانه.
speaned
در اصطلاح، به معنی تخمین یا برآورد کردن است. در مواقعی که شخصی در پی ارزیابی یا بررسی یک وضعیت است.
speaning
به معنی برآورد کردن یک وضعیت یا گزینهها به منظور تصمیمگیری است.
speans
به معنی برآورد کردن وضعیتهای مختلف و تلاش برای بهبود است.
spearcast
نوعی تکنیک در ماهیگیری که با استفاده از نیزه برای صید انجام میگیرد.
speareye
جزئی از تجهیزات ماهیگیری که به دقت در هدفگیری کمک میکند.
spearer
شخصی که از نیزه برای شکار یا فعالیتهای دیگر استفاده میکند.
spearers
کسانی که از نیزه برای شکار یا دفاع استفاده میکنند.
speary
چیزی که شبیه نیزه است یا ویژگیهای آن را دارد.