stalactited
استالاکتیتشده به ظروف و غارهایی اشاره دارد که دارای استالاکتیت هستند.
stalactitic
استالاکتیتیک به اشکالی مرتبط با استالاکتیتها اشاره دارد.
stalactitical
استالاکتیتیکال به ویژگیهای مرتبط با استالاکتیتها تاکید دارد.
stalactitically
به طور مربوط به یا شبیه به استالاگتیت، اشکال طبیعی که از سقف غارها آویزان هستند.
stalactitied
به حالت چکیدهدار درآمده، اشاره به غار یا فضایی که دارای استالاگتیت است.
stalactitiform
به شکل استالاگتیت، توصیفی برای اشکالی که شبیه به استالاگتیت هستند.
stalactitious
ناشی از یا مربوط به استالاگتیت، به ویژه در زمینهای طبیعی.
stalagma
استالاگما، پوشش یا تشکیل سنگی که به صورت عمودی در سطح زمین یا ستونهای غار شکل میگیرد.
stalagmitic
به استالاگمیت مربوط میشود، که به صورت مشابه به استالاگتیت است اما از زمین برمیخیزد.
stalagmitical
استالاگمیتیک، صفتی است که به ویژگیهای مربوط به استالاگمیتها اشاره دارد.
stalagmitically
بهصورت استالاگمیت، به شیوهای که مشابه استالاگمیتها باشد.
stalagmometer
استالاگمومتر، ابزاری برای اندازهگیری کشش سطحی مایعات است.
stalagmometric
استالاگمومتریک، صفتی است که به اندازهگیری کشش سطحی اشاره دارد.
stalder
استالدر، حرکتی در ژیمناستیک که در آن ورزشکار از میله آویزان میشود و بدن خود را از میله عبور میدهد.
stalely
کهنه، به خصوص در مورد غذا، زمانی که تازگی خود را از دست میدهد.
staleness
کیفیت یا حالت کهنه شدن، به ویژه در مورد غذا یا هوای غیر تازه.
stalin
ژوزف استالین، رهبر اتحاد جماهیر شوروی از سال 1924 تا 1953.
stalingrad
نام شهری که یکی از مهمترین نبردهای جنگ جهانی دوم در آن رخ داده است.
stalinite
افرادی که به ایدئولوژیها و سیاستهای استالین وابسته و از آنها حمایت میکنند.
stalkable
قابل پیگیری یا پیمایش، به ویژه در مورد راهها یا گیاهان.
stalky
ساقهدار، به معنای داشتن ساقه بلند و باریک یا ظاهری که مانند ساقهاست.
stalkier
ساقهدارتر، به معنای داشتن ساقه بلندتر و باریکتر.
stalkiest
ساقهدارترین، به معنای داشتن بیشترین بلندی و باریکی ساقه در مقایسه با دیگران.
stalkily
به طرز ساقهدار، به معنای راه رفتن با حالتی بلند و باریک که باعث جلب توجه میشود.
stalkiness
ساقهداری، به معنای صفاتی که در نتیجه موجودیت ساقههای بلند و باریک ایجاد میشود.
stalkingly
به طرز ساقهداری، در معنای حرکت با احتیاط و به آرامی، مانند یک شکارچی.
stalkless
بدون ساقه، به حالتی اشاره دارد که در آن گیاه یا بخشی از آن فاقد ساقه است، معمولاً در زمینه گیاهشناسی یا botany استفاده میشود.
stalklet
ساقه کوچک، به بخشهای جوان و تازه رشد کرده از یک گیاه اشاره دارد که از ساقه بزرگتر منشعب میشود.
stalklike
ساقهمانند، به حالتی اشاره دارد که شباهت با ساقه دارد، معمولاً در توصیف شکل و ساختار استفاده میشود.
stalko
استاکو، اصطلاحی ناشناخته که معمولاً در زمینه کشاورزی کاربرد دارد، ممکن است به معنای خاصی بستگی به منطقه داشته باشد.
stalkoes
ساقهها، شکل جمع ساقه است، معمولاً در زمینه کشاورزی یا آشپزی استفاده میشود.
stalland
سالن، به یک فضای مشخص در کشاورزی اشاره دارد که معمولاً برای فروش یا نگهداری محصولات استفاده میشود.
stallar
stallar به معنی اسب یا حیوانی است که در مسابقات شرکت میکند و معمولاً به سرعت و قدرت خود مشهور است.
stallary
stallary به معنی مکانی است که در آن اسبها نگهداری میشوند و ممکن است تجهیزات مرتبط با اسبسواری نیز در آن باشد.
stallboard
stallboard به یک تخته نگهدارنده برای طراحی یا علامتگذاری در استبلها اشاره دارد.
stallboat
stallboat به قایقی اشاره دارد که برای حمل و نقل کالاها در آبها استفاده میشود.
stallenger
stallenger به نوع خاصی از حیوانات یا وسایل نقلیه اشاره دارد که معمولاً برای نمایش قدرت و استقامت شناخته میشود.
staller
staller به شخصی اطلاق میشود که در یک مکان مخصوص به نگهداری و مراقبت از اسبها و حیوانات دیگر کار میکند.
stallership
فروشگاه، مکان یا فضایی است که در آن کالا یا خدمات به فروش میرسد.