spinor
اسپینور، یک شیء ریاضی در فیزیک است که برای توصیف چرخش ذرات به کار میرود.
spinors
اسپینورها جمع اسپینورهای ریاضی هستند که در فیزیک و مکانیک کوانتومی مورد استفاده قرار میگیرند.
spinosely
خاردار، به طور معکوس از نظر شکل یا ساختار دارای ویژگیهای خاردار است.
spinosympathetic
به سیستم عصبی سمپاتیک که بر اثرات فیزیولوژیکی خاصی تأثیر میگذارد اشاره دارد.
spinosodentate
به نوعی از دندانها یا برآمدگیهای خاردار در جانوران اشاره دارد.
spinosotubercular
وضعیت یا شرایطی که به ارتباطات خاص بین نواحی ستون فقرات و تومورهای ناشی از سل مربوط میشود.
spinosotuberculate
مشخصههایی که به ساختار خاصی در ستون فقرات مرتبط با تومورهای سل اشاره دارد.
spinotectal
مسیرهای عصبی که اطلاعات حسی را از نخاع به ناحیههای خاصی از مغز منتقل میکنند.
spinothalamic
مسیر عصبی در سیستم عصبی مرکزی که اطلاعات درد و دما را به بخشهای مختلف مغز منتقل میکند.
spinotuberculous
عفونتی که به نوع خاصی از سل در نواحی مرتبط با ستون فقرات اشاره دارد.
spinousness
خصوصیت یا کیفیت داشتن زوائد یا خارهای مانند در ساختارهای آناتومیکی.
spinproof
بدون چرخش، اصطلاحی برای توصیف چیزی است که تحت تأثیر چرخش یا نیروی گریز از مرکز قرار نمیگیرد.
spinsterdom
مجردی به وضعیت یا دورهای اشاره دارد که در آن فرد تا سنین بالا ازدواج نکرده و بدون شریک زندگی است.
spinsterhood
مجرد بودن به وضعیت زندگی یک زن اشاره دارد که بدون همسر یا شریک زندگی است و از این وضعیت به عنوان یک انتخاب زندگی استفاده میشود.
spinsterial
مجردانه به ویژگیها یا خصوصیات مربوط به زنان مجرد اشاره دارد.
spinsterish
مجردانه به نوعی رفتار اشاره دارد که به زنان مجرد نسبت داده میشود.
spinsterishly
به شیوهای که یک زن مجرد، معمولاً به جهت سلیقه یا رفتار خاص، عمل میکند.
spinsterism
اسپینسترسم، وضعیت یا شرایطی که در آن یک زن مجرد به دلیل سن یا جامعه تحت فشار قرار میگیرد.
spinsterly
اسپینستری به ویژگیهای مرتبط با یک زن مجرد اشاره دارد که ممکن است به دوری از روابط عاشقانه یا زندگی اجتماعی نزدیک باشد.
spinsterlike
اسپینستریمانند به شیوه یا سبک زندگی اشاره دارد که مشابه ویژگیهای زنان مجرد است.
spinsterous
اسپینستری به خصوصیات یا رفتارهایی اطلاق میشود که به زنان مجرد نسبت داده میشود.
spinstership
اسپینترشیپ به وضعیت یا ویژگیهای مربوط به زنان مجرد اشاره میکند که بر آزادی و خودکفایی تأکید دارد.
spinstress
اسپینسترس به زنی اشاره دارد که نه تنها مجرد است بلکه ممکن است در زمینههای حرفهای و اجتماعی به موفقیتهای بالایی دست یابد.
spinstry
اسپینستری، نوعی تکنیک نمایشی که در آن حرکتهای چرخشی به نمایش گذاشته میشود.
spintext
اسپینتکست، روشی برای ایجاد متنهای متنوع و منحصر به فرد با استفاده از تکنیکهای خاص.
spinthariscopic
اسپینتاروسکوپیک، مربوط به یک نوع اثر نوری که ناشی از تابش ذرات است.
spintherism
اسپینترئیسم، نظریهای در مورد چرخش و تعاملات ذرات در فیزیک.
spintry
اسپینتری، مربوط به حرکات چرخشی و نمایشی در رقص.
spinturnix
اسپینترنیکس، تکنولوژی مرتبط با بهینهسازی حرکات چرخشی در ماشینها.
spinula
اسپینولا، برجستگی یا زائدهای که به شکل خاری کوچک بر روی سطحی دیده میشود.
spinulae
اسپینولاهای جمع، به برجستگیهای خاردار کوچک که مشابه اسپینولا هستند اطلاق میشود.
spinulate
خاردار، به وصف حالتی اطلاق میشود که در آن سطحی دارای زائدههای خارداری است.
spinulated
خاردار، به حالتی اشاره دارد که در آن سطح چیزی با زائدههای خاردار پوشیده شده است.
spinulation
فرایند یا وضعیت ایجاد زائدههای خاردار روی سطح.
spinule
اسپینولا، زائدهای خاردار کوچک که کمک به چسبندگی یا حفاظت میکند.
spinules
اسپینوها به برآمدگیهای ریز بر روی سطح سلولها اطلاق میشود که ممکن است در فرآیندهای مختلف بیولوژیکی نقش داشته باشند.
spinulescent
اسپینوئرکزنت به ویژگی یا ساختاری اطلاق میشود که دارای اسپینوها یا برآمدگیهای ریز باشد و به موجودات کمک کند.