talers
جمع تعدادی قصه‌گو که داستان‌هایی برای گفتن دارند.
taletelling
هنر بیان داستان‌ها به روش‌های جذاب.
talewise
به صورت داستانی یا حکایتی، شامل روایت‌ها یا قصه‌ها.
taliacotian
مرتبط با تالی‌اکوتیانی، نامی تاریخی یا فرهنگی.
taliage
تالیج به تزئینات و طراحی‌های هنری اشاره دارد.
taliation
عمل تلافی، ویژه در پاسخ به یک عمل ناپسند.
taliera
به زیبایی و فرم طبیعی یا مشاهده‌شده از منظر اشاره دارد.
taligrade
به ویژگی یا مقیاس تنظیم شده برای دقت اشاره دارد.
talinum
تالیوم، گیاهی گوشتی و آبدار که معمولاً در مناطق گرمسیری و نیمه‌گرمسیری رشد می‌کند و ممکن است به عنوان گیاه زینتی کشت شود.
talio
تالیو، ماده‌ای که در آزمایش‌ها برای بررسی ویژگی‌ها و نتایج به کار می‌رود.
talion
تالیون، اصل قانونی که بر اساس آن مجازات باید معادل جرم باشد، مشهور به 'چشم در برابر چشم'.
talionic
عدالت تالیون، اصولی که بر اساس آن مجازات باید برابر با جرم باشد و به نوعی تعادل در جامعه برسد.
talionis
تالیونی، مفهومی که به پدیده تالیون تعلق دارد و ممکن است در تحلیل‌های اجتماعی و تاریخی استفاده شود.
talions
تالیون‌ها، نمونه‌های مختلف اصول تالیون که در جوامع گوناگون به کار می‌روند.
talipat
تالیپات، نوعی درخت نخل با برگ‌های بزرگ و پهن است که عمدتاً در مناطق گرمسیری رشد می‌کند.
taliped
تالیپد، اشاره به ساختار خاص پای برخی از موجودات دارد که ممکن است شامل تغییرات در تعداد یا شکل انگشتان باشد.
talipedic
تالیپدیک به تغییرات و ویژگی‌های خاص در ساختار پا اشاره دارد که در حیوانات و انسان‌ها دیده می‌شود.
talipeds
تالیپدها به گونه‌های خاصی از موجودات اشاره دارد که ویژگی‌های منحصر به فردی در ساختار پا دارند.
talipomanus
تالیپومانوس به مفهوم خاصی از ساختار دست مرتبط با تغییرات یا ویژگی‌های منحصر به فرد اشاره دارد.
talis
تالیس به پارچه‌ای گفته می‌شود که اغلب به عنوان نماد مذهبی یا روحانی استفاده می‌شود.
talisay
تالیسا، یک درخت گرمسیری که معمولاً در مناطق ساحلی می‌روید و دارای ویژگی‌های خاص زیست‌محیطی است.
talishi
تالی‌شی، نامی برای یک فرهنگ و رقص خاص که به دلیل زندگی‌اشان در منطقه‌ای خاص شناخته می‌شود.
talyshin
تالی‌شین، اشاره به یک سبک هنری که غالباً در منطقه‌ای خاص و با روحیه خاصی ایجاد می‌شود.
talismanical
طلسمی، مربوط به شی‌ء یا اشیائی که به آن اعتقاد به دارا بودن قدرت‌های خاص داده می‌شود.
talismanically
به‌صورت مربوط به یک طلسم، معنای خاص و قدرت عمیق را منتقل می‌کند.
talismanist
طلسم‌ساز، شخصی است که در ساخت و استفاده از طلسم‌ها و اشیاء جادویی تخصص دارد.
talismanni
کلمه‌ای در زبان فارسی برای اشاره به اشیاء یا نمادهایی که مردم آن‌ها را برای جذب خوشبختی و دور کردن بدشانسی به کار می‌برند.
talite
سنگی کمیاب و با ارزش که عموماً به عنوان جواهر استفاده می‌شود.
talitha
نامی برای دختران که در بسیاری از فرهنگ‌ها محبوب است و به معنای دختر یا جوان می‌باشد.
talitol
نوعی الکل قند که در صنعت غذایی به عنوان جایگزین قند به کار می‌رود.
talkability
قابلیت یا خاصیتی که انسان‌ها برای داشتن مکالمات جذاب و راحت استفاده می‌کنند.
talkable
فردی که ارتباط و گفتگو با او راحت است و می‌توان به آسانی با او گفتگو کرد.
talkatively
صحبت کردن به روش پرحرفانه و پر انرژی، به نوعی از بیان و گفت و گوی فعال اشاره دارد.
talkativeness
خصوصیت یا حالت صحبت‌گو بودن، میل به گفت و گو و بیان افکار و احساسات با دیگران.
talkee
کسی که به سخن دیگری گوش می‌دهد، معمولاً در یک مکالمه یا بحث.
talkful
خصوصیت یا حالت صحبت‌گو بودن، به فردی اطلاق می‌شود که در گفتگوها فعال است.
talkiness
حالت یا ویژگی صحبت‌گو بودن، به میزان زیادی که فرد در گفتگو حاضر می‌شود.
talkings
مجموعه‌ای از مکالمات یا گفت‌وگوها که بین افراد انجام می‌شود.
talkworthy
دست‌کم با توجه به ویژگی یا موضوعی که مورد توجه و بحث است.
tallageability
قابل برداشت بودن یا ارزش تجاری و اقتصادی یک موجود زنده.