تیانگوه، یک غذای محلی که معمولاً در جشن‌ها و مناسبت‌های مهم مصرف می‌شود.

تیائو، به معنای محکم کردن یا تثبیت کردن چیزی با استفاده از طناب یا مواد دیگر.

تیار، اکسسوری که معمولاً به عنوان جواهرات یا تزیینات سر استفاده می‌شود.

تیاره شده، به معنای زینت گذاشتن با اکسسوری‌هایی مانند تیاره.

تیرا مانند، به چیزی اشاره دارد که شباهت به تیرا دارد یا ویژگی‌های آن را داراست.

تیاتیناوگا، نام یک جشنواره یا رویداد فرهنگی محلی که بر روی سنت‌های مردم تمرکز دارد.

تایوو، به شخصی اشاره دارد که لطیف و آرام است.

تیب، به نوعی غذا یا خوراک خاص اشاره دارد که در فرهنگ‌های مختلف یافت می‌شود.

تیبالتی، شخصیتی از آثار شکسپیر که معمولاً به عنوان فردی خشن و جنگجو شناخته می‌شود.

تیبی، نامی که می‌تواند برای حیوانات خانگی استفاده شود و connotation محبت‌آمیز دارد.

تیبی، نوعی سگ کوچک و زیبا که معمولاً دوست‌داشتنی و بازیگوش است.

تکه‌ای کوچک یا جزئی از اطلاعات، معمولاً مفید یا جالب.

نوعی از حیوانات خانگی، غالباً ناز و دوستانه.

گونه‌ای از پرندگان که معمولاً به خاطر زیبایی یا کمیاب بودنش شناخته می‌شود.

رودخانه‌ای در ایتالیا که از رم عبور می‌کند و در دریای مدیترانه ریخته می‌شود.

مربوط به فرهنگ و تاریخ رود تیبر یا منطقه اطراف آن.

تیبرین، مربوط به رود تیبر در ایتالیا که به دلیل تاریخ و فرهنگ غنی‌اش شناخته شده است.

تیبریوس، امپراتوری رومی که از سال ۱۴ تا ۳۷ میلادی سلطنت کرد و به خاطر سبک زندگی‌اش شناخته شده است.

تیبرت، نامی قدیمی که به شکل‌های مختلف در متون تاریخی و افسانه‌ای یاد شده است.

تبت، منطقه‌ای در آسیا که به خاطر فرهنگ خاص و مناظر طبیعی‌اش شناخته می‌شود.

تیبیاد، نامی تاریخی که به آیین‌ها و مراسم قدیمی در فرهنگ‌های باستانی اطلاق می‌شود.

تیبیال، مرتبط با ناحیه استخوانی ساق پا در بدن انسان.

تیبیاله، استخوانی در مچ پا که در ساختار آناتومیک بدن نقش دارد و برای حرکات پا اهمیت دارد.

تیبیالیا، اصطلاحی در پزشکی برای توصیف ساختارها و ویژگی‌های مرتبط با استخوان تیبیـا.

تیبیسن، نوعی حشره است که برای صدای منحصر به فردش در فصل تابستان معروف می‌باشد.

تیبیسنیست، فردی که به مطالعه و تحقیق درباره تیبیسن‌ها و زیستگاه آن‌ها می‌پردازد.

تیبیوکالکانی، اصطلاحی در آناتومی که پیوستگی و ارتباط بین استخوان تیبیـا و استخوان کَلکانِئوس را توصیف می‌کند.

تیبیوفمورال، اصطلاحی در آناتومی که به مفصل بین استخوان تیبیـا و استخوان فمور اشاره دارد.

تیبیوفیبولا، استخوانی است که از ترکیب دو استخوان تیبیای و فیبولا تشکیل می‌شود و در برخی از جانوران وجود دارد.

تیبیوفیبولار، مربوط به مفصل یا ناحیه‌ای است که بین تیبیای و فیبولا وجود دارد.

تیبیومتاتارس، مربوط به مفصل یا ناحیه‌ای است که بین تیبیای و متاتارس‌ها واقع شده است.

تیبیونویولار، مربوط به لیگامانی است که تیبیای را به استخوان ناویولار متصل می‌کند.

تیبیوپاپلیتئال، مربوط به شریانی است که خون را از تیبیای به زانو می‌رساند.

تیبیوسکافوید، مربوط به مفصل یا ناحیه‌ای است که تیبیای را به استخوان سکافوید متصل می‌کند.

مفصل یا استخوان‌های مرتبط با قسمت پایینی، به ویژه استخوان‌های بین تیبی و تارسا.

جمع کلمه تیبیوتارس، اشاره به وضعیت‌ها یا ویژگی‌های مرتبط با چندین مورد.

نوعی گیاه زینتی با گل‌های زیبا و رنگارنگ که معمولاً در مناطق گرمسیر رشد می‌کند.

درختی با ریشه‌ها و خواص خاص، معمولاً در مناطق استوایی یا نیمه‌استوایی یافت می‌شود.

نام منطقه‌ای در لندن که به خاطر اعدام‌ها معروف است.

مشابه با تیبرن، به وقایع و شخصیت‌های مرتبط با آن منطقه اشاره دارد.