mourning
عزا، حالتی از اندوه و ناراحتی عمیق است که به دلیل از دست دادن یک فرد عزیز به وجود می‌آید.
mourning band
نوار عزاداری، نخی است که به دور بازو بسته می‌شود تا ابراز غم و اندوه نسبت به فردی که فوت کرده است.
mourning cloak
پروانهٔ با نوار عزاداری، نوعی پروانه است که معمولاً به رنگ تیره دیده می‌شود و نام آن به دلیل رنگش بر اساس سنت و تاریخ است.
mourning clothes
لباس‌های عزاداری، لباس‌هایی هستند که برای نشان دادن غم و اندوه به ویژه در مراسم عزاداری پوشیده می‌شوند.
mourning dove
پنجری عزادار، نوعی پرنده با صدای نرم و ملایم است که به عنوان نمادی از صلح و غم شناخته می‌شود.
mourning ring
حلقه سوگواری، حلقه‌ای که به‌طور معمول برای یادبود شخصی که فوت کرده است، استفاده می‌شود.
mouse
موش، جوندۀ کوچک با گوش‌های بزرگ و دم بلند، که معمولاً در محیط‌های مختلف زندگی می‌کند.
mousebird
موش‌پرنده، نوعی پرنده با دم بلند که به خاطر عادات اجتماعی‌اش شناخته می‌شود.
mouse-coloured
رنگ موش، رنگی مایل به خاکستری که شبیه رنگ موش است.
mouse deer
موش‌گوزن، نوعی گوزن کوچک که معمولاً در جنگل‌های استوایی زندگی می‌کند.
mouse-ear
موش‌گوش، نام نوعی گل وحشی که معمولاً دارای برگ‌های نرم و گرد است.
mouse-eared bat
خفاش گوش‌موری، یک نوع خفاش کوچک از خانواده‌ی خفاش‌های بهشتی است که به خاطر گوش‌های بلند و باریکش شناخته شده است.
mouse hare
موش‌خرگوش، نوعی پستاندار کوچک شبیه به موش است که خصلت‌های جالبی از جمله گوش‌های بلند و سرعت عمل دارد.
mouse hole
سوراخ موش، ورودی کوچک در دیوار یا زمین است که موش‌ها برای ورود و خروج از آن استفاده می‌کنند.
mouse lemur
موش لمور، نوعی پستاندار کوچک از خانواده لمورها است که به دلیل اندازه‌اش شناخته می‌شود.
mouse opossum
موش اوپسوم، یک نوع جاندار کیسه‌دار کوچک که معمولاً در درختان زندگی می‌کند و به حیات شبانه شناخته می‌شود.
mouseover
ماوس‌اوور، اصطلاحی در طراحی وب است که به حرکت موس بر روی یک عنصر اشاره دارد که می‌تواند موجب نمایش اطلاعات اضافی شود.
mouse pad
ماوس پد، سطحی برای قرار دادن ماوس کامپیوتر که حرکات آن را تسهیل می‌کند.
mouse potato
موش پیتا، اصطلاحی است که به افرادی اطلاق می‌شود که زمان زیادی را در خانه و در کنار کامپیوتر یا تلویزیون می‌گذرانند.
mouser
موش‌گیر، حیوان یا فردی که برای گرفتن موش‌ها آموزش دیده یا به طور طبیعی این کار را انجام می‌دهد.
mouse-tailed bat
خفاش دم‌موشی، نوعی خفاش که دم آن شبیه دیواره‌های باریک و بلندی است و در مناطق خاصی زندگی می‌کند.
mousetrap
تله موش، ابزاری برای گرفتن موش‌ها که می‌تواند به صورت کشنده یا غیرکشنده طراحی شود.
moussaka
موساکا، غذایی سنتی در چند کشور مدیترانه، شامل بادمجان، گوشت و سس سفید.
mousse
موس، دسر سبک و هوایی که معمولاً با خامه زده شده و طعم‌دهنده‌های مختلف تهیه می‌شود.
mousseline
موسلین، سس خامه‌ای و غلیظی که معمولاً از ترکیب سس بشامل و زرده تخم‌مرغ تهیه می‌شود.
mousseron
موسرون، نوعی قارچ کوچک و خوراکی که معمولاً در غذاهای فرانسوی به کار می‌رود.
mousseux
موسه‌اوز، به ویژگی‌های خاص بافت و طعم دسرها یا نوشیدنی‌ها اشاره دارد که تجسمی هوایی و لطیف دارد.
moustache
سبیل، موی صورت که معمولاً بر روی لب بالایی رشد می‌کند و به عنوان نشانه‌ای از زیبایی یا شخصیت مورد استفاده قرار می‌گیرد.
moustache cup
کاسه‌ای با سبیل، نوعی فنجان یا کاسه‌ است که به طور خاص برای جلوگیری از خیس شدن سبیل هنگام نوشیدن طراحی شده است.
moustachioed
مردانی که سبیل دارند یا سبیل آنها به شکل مشخصی ترسیم شده است.
mousterian
به دوره‌ای از پیشاتاریخ اطلاق می‌شود که ابزارهای سنگی خاصی در آن استفاده می‌شد.
mousy
به شخص یا چیزی که خجالتی یا بی‌صدا باشد، اطلاق می‌شود.
moutan
نوعی گیاه یا درخت که دارای گل‌های زیبا می‌باشد.
mouth-breather
به فردی اطلاق می‌شود که بیشتر از طریق دهان نفس می‌کشد تا از بینی.
mouthbrooder
نوعی ماهی که تخم‌ها و سپس نوزادان خود را در دهان نگه می‌دارد تا از آنها محافظت کند.
mouthed
به معنای ادا کردن کلمات بدون صدا با حرکت لب‌ها است.
mouthfeel
احساس حسی که در اثر بافت غذا یا نوشیدنی در دهان ایجاد می‌شود.
mouthful
مقدار غذایی که می‌توان در یک بار در دهان گذاشت.
mouthiness
خصوصیت شخصی که تمایل به صحبت کردن یا اظهار نظر دارد.
mouth off
به معنای انتقاد کردن یا صحبت کردن در مورد موضوعی به طور غیررسمی یا بی‌احترامی است.
mouth organ
آلت موسیقی که با دمیدن در آن صدا تولید می‌شود و معمولاً کوچک و قابل حمل است.
mouthpart
اجزای دهانی که در موجودات زنده برای تغذیه و بلعیدن غذا استفاده می‌شود.
mouthpiece
پارتی که در یک ساز موسیقی یا وسیله‌ای دیگر به دهان گذاشته می‌شود تا صدا تولید کند.
mouth-to-mouth
تکنیکی برای تنفس اگزام می‌باشد که در آن فرد تنفس خود را به دیگران منتقل می‌کند.
mouth-to-mouth resuscitation
روش احیای تنفسی است که در آن فرد تنفس را از دهان خود به دهان شخص دیگر منتقل می‌کند.
mouth ulcer
زخم‌هایی در داخل دهان که می‌توانند باعث درد و ناراحتی شوند.
mouthwash
دهان‌شویه، مایعی برای شستشوی دهان و دندان که باعث از بین بردن باکتری‌ها و خوشبو شدن نفس می‌شود.
mouth-watering
وسوسه‌انگیز، واژه‌ای برای توصیف غذا یا خوراکی‌ای که بسیار خوشمزه به نظر می‌رسد.
mouthy
پرحرف، به معنای سخن گفتن زیاد و معمولاً با لحن بد یا بی‌احترامی.
mouton
موتون، به گوشت گوسفند اشاره دارد، به‌ویژه در آشپزی فرانسوی.