monogenean
منوژن، نوعی کرم انگل است که معمولاً بر روی موجودات آبزی زندگی میکند.
monogenesis
منوژنز، نظریهای است که به منشأ واحد یک گونه اشاره میکند.
monogenic
بیماری یا ویژگیای که ناشی از تغییراتی در یک ژن خاص است.
monogeny
نظریهای که بیان میکند تمام موجودات زنده از یک منبع واحد به وجود آمدهاند.
monoglot
فردی که تنها به یک زبان صحبت میکند.
monogram
ترکیب حروف شخصی برای شناسایی فرد یا برند، معمولاً بهصورت تزئینی.
monograph
کتاب یا مقالهای که موضوع خاصی را به طور کامل تحلیل میکند.
monogyne
مستعمرهای که در آن فقط یک ملکه وجود دارد.
monogynous
دارای یک سیستم تولید مثل مادگی، به ویژه در گیاهان یا جانوران.
monogyny
یک ساختار جفتگیری که در آن یک ماده با چند نر جفتگیری میکند.
monohull
قایق یا کشتیای که دارای یک بدنه است.
monohybrid
تلاقی بین موجوداتی که فقط در یک صفت تفاوت دارند.
monohydric
ترکیب شیمیایی که فقط یک گروه هیدروکسیل (-OH) دارد.
monokini
نوعی مایو که شامل دو قسمت برای پوشش بالایی و پایینی نیست.
monolatry
پرستش یک خدا با پذیرش وجود خدایان دیگر.
monolayer
لایهای که از یک لایه تنها از ذرات تشکیل شده است.
monolingual
وابسته به یک زبان، اغلب به منابع آموزشی اشاره دارد.
monolith
سنگ بزرگ و عمودی، گاهی به آثار باستانی اشاره دارد.
monolithic
مونو لیتیک به معنای یکپارچه و غیرقابل تقسیم است و معمولاً به ساختارها یا سیستمهای سازمانی اشاره دارد که به صورت واحد عمل میکنند.
monologic
مونو لوژیک به نوعی از گفتگو اشاره دارد که فقط یک نفر صحبت میکند و دیگران گوش میدهند، بدون تعامل متقابل.
monologist
مونو لوژیست فردی است که در اجرایی تک نفره، داستان یا نمایش را ارائه میدهد.
monologize
مونو لوژی کردن به معنای صحبت کردن طولانی و یکطرفه در مورد موضوعی است.
monologue
مونو لوگ به گفتاری طولانی و یکطرفه اطلاق میشود که معمولاً در تئاتر یا سینما اجرا میشود.
monomachy
مونوماکی به معنی مبارزه یا جنگ انفرادی است، که معمولاً برای حل اختلافات یا چالشهای شخصی به کار میرود.
monomania
جنون بر روی یک موضوع خاص، تمرکز و افراط بر روی یک فکر یا ایدهای واحد.
monomaniac
فردی که به شدت بر روی یک موضوع خاص تمرکز و وسواس دارد.
monomer
مولکولهای کوچک که میتوانند برای تشکیل مواد بزرگتر به هم متصل شوند.
monometer
ابزاری برای اندازهگیری فشار در گازها.
monomial
عبارتی جبری که فقط شامل یک جمله میشود.
monomolecular
مجموعه ای از مولکول ها که تنها از یک نوع تشکیل شده اند، به خصوص در مورد مواد شیمیایی.
monomorphemic
کلمه ای که از یک واحد معنایی تشکیل شده است و نمی توان آن را تجزیه کرد.
monomorphic
ویژگی که در انواع مختلفی نشان داده نمی شود.
mononuclear
به موجودات یا سلول هایی اطلاق می شود که دارای تنها یک هسته هستند.
mononucleosis
بیماری عفونی که معمولاً با خستگی و تب همراه است و معمولاً از طریق تماس نزدیک منتقل می شود.
mononym
به نامی اشاره دارد که افراد معمولاً با آن شناخته می شوند و معمولاً شامل یک نام است.
mononymous
یک اصطلاح برای افرادی که فقط با یک نام شناخته میشوند و نام خانوادگی ندارند.
monophagous
اصطلاحی برای توصیف جانورانی که فقط از یک نوع غذا تغذیه میکنند.
monophonic
اصطلاحی برای موسیقی که تنها یک خط ملودی دارد.
monophthong
به صدای مصوتی گفته میشود که در یک گام بدون تغییر تولید میشود.
monophyletic
به گروهی از موجودات گفته میشود که همه اعضای آن از یک منبع تکاملی مشترک برآمدهاند.
monophysite
یک مکتب فکری مسیحی که به باور وجود یک طبیعت الهی در مسیح تأکید میکند.
monoplane
مونواپلان، نوعی هواپیما که فقط یک بال دارد و به جای دو بال معمولاً استفاده میشود.
monoplegia
مونواپلژی، نوعی فلجی است که فقط یک اندام را تحت تأثیر قرار میدهد و میتواند ناشی از آسیب یا بیماری باشد.
monoploid
مونوزوم، موجودی که فقط یک مجموعه از کروموزومها دارد و در زیستشناسی مورد مطالعه قرار میگیرد.
monopod
مونئوپاد یک تکیهگاه تکپایه است که برای تثبیت دوربین یا دیگر وسایل استفاده میشود.
monopodium
مونئوپود، ساختاری در گیاهان که به صورت یک پایه واحد رشد میکند و به آنها کمک میکند تا از فشارهای محیطی بهتر مقاومت کنند.
monopole
مونوپول، مفهومی است که به وجود قطب تک در سیستمهای مغناطیسی یا الکتریکی اشاره دارد.