amphicyrtic
آمفیسیرتیک به سازههایی اشاره دارد که طراحیهای خاص و منحصر به فرد دارند.
amphicyrtous
شکل یا ساختاری که در آن دو سطح با هم ترکیب میشوند.
amphicytula
ساختار خاصی در سلولها که به شکل دو طرفه است.
amphicoelian
خصوصیتی در موجودات زنده که نشاندهنده دو طرفگی است.
amphicome
ساختار خاص بدنی در برخی حشرات که به شکل جفت است.
amphicondylous
amphicondylous، نوعی از ساختار مفصلی که در آن دو سر استخوان به شکل مخروطی به یکدیگر متصل میشوند.
amphicrania
amphicrania، حالتی پزشکی که در آن دو طرف سر دچار سردرد یا مشکل میشود.
amphicreatinine
amphicreatinine، نوعی ماده شیمیایی است که به عنوان یکی از نشانگرهای عملکرد کلیه در خون شناخته میشود.
amphicribral
amphicribral، به لایهها و ساختارهای حفاظتی اطراف سیستم عصبی مرکزی اشاره دارد.
amphictyon
amphictyon، فردی که به یک اتحادیه مذهبی در یونان باستان وابسته است.
amphictyony
amphictyony، اتحادیهای از شهرها که با هدف همکاری و حمایت متقابل تشکیل شده است.
amphictyonian
آمفیکتیونی، مربوط به شورایی که در دنیای باستان برای حفاظت از معابد و مناسک دینی بین چندین شهر یا قبیله تشکیل میشد.
amphictyonic
آمفیکتیونیک، مربوط به اتحاد و همکاری بین گروههای مختلف برای اهداف مشترک.
amphictyonies
آمفیکتیونها، شوراهای مذهبی یا سیاسی در دنیای باستان که شامل چندین شهر یا قبیله بودند.
amphictyons
آمفیکتیونها، افرادی که نماینده گروههای مختلف در شوراهای سیاسی یا مذهبی بودند.
amphid
آمفید، نوعی ویژگی تقارن که در برخی موجودات زنده مشاهده میشود.
amphide
آمفید، اصطلاحی که برای توصیف ویژگیهای آناتومیکی خاص استفاده میشود.
amphidesmous
آمپیدسموس، نوعی ساختار در گیاهان است که در آن بارگذاری در دو طرف بافتهای خاصی توزیع میشود.
amphidetic
آمپیدتیک، به ساختارهایی اطلاق میشود که در آنها تقارن وجود دارد و از دو طرف به یکسان کار میکنند.
amphidiarthrosis
آمپیدیا آرتروز، نوعی مفصل است که حرکات محدودی بین استخوانها را امکانپذیر میسازد.
amphidiploid
آمپیدپلوئید به موجودی اطلاق میشود که دارای مجموعههای دوگانه از کروموزومها میباشد.
amphidiploidy
آمپیدپلوئیدی، به حالت یا فرایندی در ژنتیک اشاره دارد که در آن دو مجموعه کروموزوم ترکیب میشوند.
amphidisc
آمپیدیسک، به یک نوع ساختار سلولی اشاره دارد که معمولاً در برخی از موجودات زنده مشاهده میشود.
amphidiscophora
آمفیدیسکوفورا، گروهی از موجودات که به طور خاص در زیستشناسی دریا مورد بررسی قرار میگیرند و دارای ویژگیهای خاصی هستند.
amphidiscophoran
آمفیدیسکوفران، موجودی که به گروه آمفیدیسکوفورا تعلق دارد و ویژگیهای خاصی دارد.
amphidisk
آمفیدیسک، نوعی ساختار زیستی که در برخی از موجودات دریایی وجود دارد.
amphidromia
آمفیدرومیا، تغییری در چرخه زندگی برخی موجودات که بر اساس شرایط محیطی متفاوت است.
amphidromic
آمفیدرومیک به فرآیندها و الگوهایی اشاره دارد که در چرخه زندگی موجودات دریایی مشاهده میشود.
amphierotic
آمفییراتیک به موجوداتی اشاره دارد که توانایی زنده ماندن در محیطهای آب شیرین و شور را دارند.
amphierotism
آمپیریتیسم، مفهومی در نقد ادبی و هنری که به روابط دوگانه و متقابل اشاره دارد.
amphigaea
آمپیاژیا، اصطلاحی در زیستشناسی که به ارتباطات موجود در اکوسیستمها اشاره دارد.
amphigaean
آمپیاژیا، رویکردی در مطالعات محیط زیست که به ارتباطات و وابستگیهای بین سیستمها اشاره دارد.
amphigam
آمپیکم، استراتژیای در زیستشناسی که به روشهای پیچیده تولید مثل موجودات اشاره دارد.
amphigamae
آمپیکامهها، موجوداتی که در اکوسیستمها نقشهای مهمی ایفا میکنند.
amphigamous
آمپیکاموس، نوعی از تولید مثل که شامل استراتژیهای مختلف است.
amphigastria
آمفیگاستریا، بخش پایینی بدن در برخی موجودات دریایی که معمولاً با دستگاه گوارش مرتبط است.
amphigastrium
آمفیگاستریوم، ناحیهای در بدن برخی موجودات که به سیستم هضمی مربوط میشود.
amphigastrula
آمفیگاسترولا، یک مرحله اولیه در توسعه موجودات که به تشکیل بافتها کمک میکند.