arbitrational
مربوط به فرایند داوری؛ معمولا در زمینههای حقوقی و قضایی استفاده میشود.
arbitrationist
کسی که در زمینه داوری تخصص دارد و برای حل و فصل اختلافات میان طرفین عمل میکند.
arbitrative
مربوط به داوری یا که به طور خاص در مسائل قضایی و حل و فصل اختلافات استفاده میشود.
arbitratrix
داور زن؛ یک اصطلاح قدیمی برای توصیف زنانی که به عنوان داور عمل میکنند.
arbitre
داور؛ فردی که وظیفه حل و فصل اختلافات را بر عهده دارد و یک تصمیم نهایی میگیرد.
arbitrement
داوری به معنی حل و فصل اختلافات از طریق شخص ثالث به نام داور میباشد.
arbitrer
داور بودن و میانجیگری در یک مورد قانونی یا اختلاف.
arbitry
روند تصمیمگیری که معمولاً به صورت یک جانبه و بدون مشورت دیگران صورت میگیرد.
arboloco
نام نوعی درخت که به خاطر زیبایی و شکوفههایش مشهور است.
arboraceous
به ویژگی مربوط به درختان یا به نوعی پوشش گیاهی اشاره دارد.
arboral
به ارتباط با درختان و زندگی درختان اشاره دارد.
arborary
آرابورری به گیاهانی اطلاق میشود که در کنار درختان و درختچهها رشد میکنند و به نوعی وابسته به آنها هستند.
arborator
آرابوراتور به فردی اطلاق میشود که به نگهداری و مراقبت از درختان اختصاص دارد.
arborea
آرابورهایی به منطقهای اطلاق میشود که درختان و پوشش گیاهی عمدتاً گیاهان چوبی وجود دارد.
arboreally
آرابورالی به شیوهای اطلاق میشود که به زندگی در درختان و ارتفاعات مرتبط باشد.
arborean
آرابورانی به هر چیزی که با درختان مرتبط است اشاره دارد.
arbored
آرابورد به منطقهای با درختان و یا گیاهان چوبی اشاره دارد.
arboreous
دارای درختان یا مربوط به درختان؛ به محیطی گفته میشود که شامل درختان فراوانی است.
arborer
شخصی که درختان را میکارد یا از آنها مراقبت میکند.
arbores
جمع درختان؛ به درختان متعدد اشاره دارد.
arborescence
فرایند یا حالت درختی شدن؛ حالت دستهای از شاخهها در یک گیاه.
arborescently
به صورت درختی؛ به نحوی که خصوصیات درختان را نشان دهد.
arboresque
شبیه درخت؛ ابعادی که ویژگیهای درختان را دارد.
arboret
آربورت، مکان یا محیطی که ویژهی کاشت و حفظ درختان و گیاهان مختلف است و بهمنظور تحقیق، آموزش و لذت بازدیدکنندگان ایجاد شده است.
arbory
آربوری، باغ یا منطقهای که دارای انواع درختان و درختچهها بوده و بهمنظور زیبایی یا پژوهش ساخته شده است.
arborical
آربوریکال به فعالیتها یا مطالعاتی اشاره دارد که به درختان و جنگلها مربوط میشود.
arboricole
آربوریکول مربوط به زندگی و فعالیتهای موجوداتی است که در درختان زندگی میکنند.
arboricoline
آربوریکولین به گونههایی اطلاق میشود که بهطور خاص در درختان زندگی میکنند.
arboricolous
آربوریکولوس به گیاهانی اطلاق میشود که بهطور ویژه در محیطهای درختی رشد میکنند.
arboricultural
به شاخهای از علم اشاره دارد که به کشاورزی درختان، مدیریت و مراقبت از جنگلها و باغها مربوط میشود.
arboriculturist
شخصی که به طور تخصصی به کشاورزی درختان و مراقبت از آنها میپردازد.
arboriform
شکلی که به درخت شباهت دارد یا شبیه به یک درخت است.
arborise
عمل درختکاری یا کاشت درختان در یک ناحیه.
arborize
به معنای درختکاری یا کاشت درختان است.
arborized
به معنای عملی که در آن درختان کاشته و رشد داده شدهاند.
arborizes
گسترش یافتن شاخهها به صورت افقی و عمودی، به خصوص در مورد درختان و گیاهان.
arborizing
عمل نشانهگذاری یا گسترش شاخهها در گیاهان.
arboroid
اشیاء یا ساختارهایی که به درختان یا شاخهها شباهت دارند.
arborolater
شخصی که به طراحی فضاهای سبز با درختان اهتمام دارد.