arrojadite
نوعی معدنی که در صنعت کاربرد دارد.
arrondi
arrondi به معنای گرد یا منحنی، به خصوص در طراحی‌های معماری یا دکوراسیون به کار می‌رود.
arrope
arrope یک مایع غلیظ و شیرین است که معمولاً از آبمیوهٔ انگور یا خرما تهیه می‌شود.
arrosion
arrosion به معنای فرسایش خاک یا سطح زمین به دلیل عوامل طبیعی مانند آب و باد است.
arrosive
arrosive به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که باعث آسیب یا تخریب محیط می‌شوند.
arround
arround به معنای در اطراف یا پیرامون چیزی به کار می‌رود.
arrouse
arrouse به معنای برانگیختن یا تحریک کردن یک احساس یا واکنش در دیگران است.
arrowbush
گروه پرچم، نوعی گیاه با شاخه‌های تیز و خاردار که معمولاً در مناطق خشک رشد می‌کند.
arrowheaded
نوک‌پیکانی، توصیف اشیایی که شکل یا نوک آن‌ها شبیه به تیرک است.
arrowy
نوک‌پیکانی، به اشکالی اشاره دارد که به صورت تیر یا نوک‌پیکان طراحی شده‌اند.
arrowleaf
نوک‌پیکانی، اشاره به نوعی گیاه با برگ‌هایی که شکل آن‌ها شبیه به تیرک است.
arrowless
بدون تیر، اشاره به اشیایی که فاقد تیر یا نوک‌پیکان هستند.
arrowlet
تیرک‌کوتاه، اشاره به یک شی کوچک یا زینتی که شکل آن شبیه تیرک است.
arrowlike
شکل یا ظاهری که شبیه تیر است.
arrowplate
کلمه‌ای برای اشاره به صفحات یا تزییناتی که شکل یا طرح تیر را دارند.
arrowsmith
فردی که به ساخت تیر و کمان و تیرهای مربوطه مشغول است.
arrowstone
سنگی که معمولاً برای نوک تیر استفاده می‌شود.
arrowweed
نوعی گیاه که در کنار آب‌ها می‌روید و معمولاً به ارتفاع می‌رسد.
arrowwood
درختی که چوب آن برای ساخت تیر استفاده می‌شود.
arrowworm
کرم‌های تیرکمان، موجودات دریایی باریک و بلند هستند که معمولاً در آب‌های آزاد زندگی می‌کنند و در زنجیره غذایی نقش مهمی دارند.
arrtez
Arrtez یک اصطلاح فرهنگی است که در بعضی از مناطق خاص ممکن است به کار رود و معنی مشخصی ندارد.
arruague
Arruague یک واژه نادر و خاص است که می‌تواند در متن‌های خاص یا ادبیات استفاده شود.
arsacid
دودمان آرساسی که در تاریخ ایران باستان وجود داشته و تاثیرات زیادی بر فرهنگ و سیاست داشته است.
arsacidan
سبک هنری مربوط به دودمان آرساسی که در دوره‌های خاص تاریخی به وجود آمده و ویژگی‌های خاص خود را دارد.
arsanilic
اسید آرسنلیک یک ترکیب شیمیایی است که در بعضی از تحقیقات علمی مورد بررسی قرار می‌گیرد.
arsedine
آرسدین، ترکیب شیمیایی که در برخی از فرآیندهای صنعتی به کار می‌رود.
arsefoot
آرسفوت، اصطلاحی نادر که در زبان محاوره‌ای کمتر به کار می‌رود.
arsenation
آرسنیشن، فرآیند افزودن آرسنیک به ترکیب‌ها.
arseneted
آرسنته شده، به معنای وجود آرسنیک در یک ماده معدنی.
arsenetted
آرسنته شده، اشاره به ترکیبی که در آن آرسنیک افزوده شده است.
arsenfast
آرسنفست، اصطلاحی علمی که در زمینه‌های خاص به کار می‌رود.
arsenferratose
آرسنفرا التوز یک ترکیب شیمیایی حاوی آرسنیک و آهن است، که ممکن است در برخی فرآیندهای بیوشیمیایی نقش داشته باشد.
arsenhemol
آرسنهمول یک ترکیب شیمیایی است که به تأثیرات آرسنیک بر هموگلوبین اشاره دارد و ممکن است نتایج سلامتی خطرناکی داشته باشد.
arseniasis
آرسنیاسیس یک وضعیت پزشکی است که بر اثر قرار گرفتن در معرض آرسنیک به وجود می‌آید و می‌تواند عوارض جدی به دنبال داشته باشد.
arseniate
آرسنیت به نمک‌ها یا استرهای حاصل از اسید آرسنیک اطلاق می‌شود که ممکن است در صنایع مختلف کاربرد داشته باشند.
arsenicalism
آرسنیکالیسم یک وضعیت بهداشتی است که به دلیل مسمومیت با آرسنیک ایجاد می‌شود و می‌تواند عوارض جدی به دنبال داشته باشد.
arsenicate
آرسنیک کردن به عملی گفته می‌شود که در آن ماده‌ای با آرسنیک درمان می‌شود تا ویژگی‌های خاصی به آن اضافه شود.
arsenicated
آرسنیک‌دار، به معنای وجود آرسنیک در یک ماده، به ویژه در زمینه‌های کشاورزی و شیمیایی.
arsenicating
عملی که طی آن ماده‌ای با آرسنیک درمان یا آلوده می‌شود.
arsenicism
مجموعه‌ای از علائم و مشکلاتی که به دلیل قرارگیری در معرض آرسنیک به وجود می‌آید.