barometrograph
بارومترگراف، دستگاهی است که فشار جوی را به صورت خودکار و پیوسته ثبت می‌کند.
barometrography
بارومترگرافی، علم و هنر اندازه‌گیری و رسم تغییرات فشار جوی در نقاط مختلف جغرافیایی.
barometz
بارومتز موجودی افسانه‌ای که در برخی فرهنگ‌ها به عنوان موجودی نیم‌گیاهی و نیم‌حیوانی توصیف شده است.
baromotor
باروموتور، دستگاهی برای اندازه‌گیری فشار جوی که در کاربردهای مختلف علمی استفاده می‌شود.
baronduki
باروندکی، یک غذای محلی که معمولاً از برنج و انواع گوشت‌ها تهیه می‌شود.
baroneted
بارونت شده، اصطلاحی برای توصیف کسی که عنوان بارونت را دریافت کرده است.
baronethood
بارونت بودن، وضعیت داشتن عنوان بارونت و پیوستگی به سلسله‌ای از نجابت.
baronetical
بارونتیال، مربوط به مقام بارونت و ویژگی‌ها و جنبه‌های آن.
baroneting
بارونت‌سازی، عمل اعطای عنوان بارونت به فردی؛ مربوط به سیستم نجابت.
baronetise
بارونت‌سازی، عمل اعطای عنوان بارونت به فرد خاص.
baronetised
بارونت‌سازی شده، به معنای دریافت عنوان بارونت.
baronetising
عمل بارونت‌سازی، فرآیند اعطای عنوان بارونت.
baronetize
بارونت‌سازی، عمل اعطای عنوان بارونت به فرد خاص.
baronetized
بارونیزه شده به معنای اعطای عنوان بارون به شخصی بر اساس خدمات خاص اوست.
baronetizing
بارونیزه کردن به معنای اعطای عنوان بارون یا فرایند این کار است.
baronetship
بارون‌نشینی به معنی عنوان یا مقام بارون و حقوق مربوط به آن است.
baronga
بارونگا به یک سنت یا مراسم فرهنگی در برخی از جوامع اشاره دارد.
baroni
بارونی به فردی با عنوان بارون یا فردی که در یک جامعه خاص، قدرت و احترام دارد، اشاره دارد.
baronize
بارونیزه کردن به معنای ارتقای مقام یا عنوان به بارون است.
baronized
بارونی شده به معنای تبدیل شدن به بارون یا کسب مقام بارونی است.
baronizing
بارونی کردن به معنای فرایند تبدیل شدن به بارون یا افزایش اعتبار و مقام است.
baronne
بارونه به معنی یک زن بارون است، عنوانی که به زنان با مقام اشرافی داده می‌شود.
baronnes
بارونه‌ها جمعی از زنان بارون هستند که به اشرافیت تعلق دارند.
baronry
بارونی به مجموعه زمین‌ها و املاک متعلق به بارون اطلاق می‌شود.
baronries
بارونی‌ها به گروهی از بارون‌ها و اراضی تحت حاکمیت آن‌ها گفته می‌شود.
baronship
بارون‌شیپ، عنوان یا مقام بارون که به شخصی در سیستم اشرافیت داده می‌شود.
barophobia
باروفوبیا، ترس از جاذبه زمین.
baroquely
به شیوه‌ای پیچیده و فاخری نوشته یا بیان شده است.
baroqueness
ویژگی‌های باروک‌وار و زینتی یک اثر هنری یا ادبی.
baroques
آثار هنری و ادبی مربوط به دوره باروک.
baroscope
ابزاری برای اندازه‌گیری فشار اتمسفر.
baroscopic
باروسکوپی به معنای استفاده از ابزارهای خاص برای مشاهده و بررسی درون بدن است.
baroscopical
باروسکوپیک به معنای مربوط به اندازه‌گیری فشار در شرایط مختلف است.
barosinusitis
باروسینوزیت به التهاب سینوس‌ها به دلیل تغییر فشار اشاره دارد.
barosinusitus
باروسینوزیت نوعی بیماری است که ناشی از تغییرات فشار بر سینوس‌ها ایجاد می‌شود.
barosma
باروسما نوعی گیاه است که معمولاً در محیط‌های خاص رشد می‌کند.
barosmin
باروسمین به معنی ترکیب شیمیایی خاصی است که در برخی گیاهان وجود دارد.
barostat
باروستات وسیله‌ای است که برای اندازه‌گیری و تنظیم فشار گاز یا مایع در یک سیستم بکار می‌رود.
baroswitch
بارو سوئیچ دستگاهی است که با تغییر فشار فعال می‌شود و می‌توان از آن برای کنترل سیستم‌ها استفاده کرد.
barotactic
باروتاکتیک به نیروهایی اطلاق می‌شود که بر اثر تغییرات فشار در مایعات به وجود می‌آید.