explosimeter
انفجومیتر دستگاهی است که برای اندازهگیری و تشخیص وجود گازهای قابل انفجار به کار میرود.
explosionist
انفجاریکار فردی است که به تحقیق و مطالعه در مورد انفجارها میپردازد.
explosiveness
انفجاری بودن به ویژگی یا ظرفیت ایجاد انفجار اشاره دارد.
expoliate
لایهبرداری به عمل حذف لایههای مرده پوست به منظور بهبود ظاهر پوست اشاره دارد.
expolish
براق کردن یا رفع کدری از سطوح مختلف با مواد خاص را شامل میشود.
expone
به کار بردن عمل به نمایش گذاشتن یا بیان کردن ایدهها و کارها اشاره دارد.
exponence
تعریف کامل به فارسی: در ریاضیات، مقدار یا شدت رابطه بین متغیرها که در توابع نمایی و لگاریتمی بکار میرود.
exponency
تعریف کامل به فارسی: مفهوم مرتبط با شدت یا درجه تغییرات در روابط نمایی در ریاضیات.
exponentials
تعریف کامل به فارسی: توابع یا مقادیر که به صورت نمایی رشد میکنند و معمولاً با استفاده از مبنای یک عدد مثبت بیان میشوند.
exponentiations
تعریف کامل به فارسی: عمل یا فرآیند افزایش یک عدد به توان در ریاضیات.
exponention
تعریف کامل به فارسی: اشاره به مفهوم توانگذاری به طور خاص و اغلب به اشتباه به عنوان عمل توان چند رقم دیگر نامیده میشود.
exportability
تعریف کامل به فارسی: ویژگی یا قابلیت یک محصول برای صادرات به بازارهای خارجی.
exportable
قابل صادرات، به اشیاء یا کالاهایی اطلاق میشود که میتوان آنها را به کشور دیگری فروخت یا ارسال کرد.
exportation
صادرات، عمل یا فرآیند ارسال کالاها یا خدمات به کشورهای دیگر.
exportations
صادرات، جمع کلمه صادرات که اشاره به چندین نوع کالا یا خدمات مورد ارسال به کشورهای دیگر دارد.
exposable
قابل افشا، اشاره به اطلاعات یا جزئیاتی دارد که میتوان آنها را در معرض عموم قرار داد.
exposal
افشا، عمل یا فرآیند نشان دادن یا در معرض قرار دادن اطلاعات یا جزئیات به دیگران.
exposals
جمع کلمه افشا، اشاره به چندین عمل یا واقعه از افشا کردن اطلاعات یا حقایق.
exposedness
وضعیت یا حالتی که در آن چیزی به طور آشکار و بدون حفاظ قرار دارد.
exposer
شخصی که چیزی را فاش میکند، به خصوص یک راز یا حقیقتی ناپسند.
exposers
افرادی که اطلاعات نادرست یا حقایق پنهان را افشا میکنند.
exposit
توضیح دادن یا روشن کردن یک موضوع یا ایده به تفصیل.
exposited
توضیح داده شده، به ویژه در زمینههای علمی و آکادمی.
expositing
عمل توضیح دادن یا بیان کردن یک موضوع یا یافتهها.
expositional
بخشی از نوشتار یا گفتار که هدفش توضیح و روشنکردن اطلاعات یا مفاهیم است.
expositionary
مربوط به رونمایی، توضیح یا توضیح دادن مفاهیم و ایدهها.
expositive
مربوط به ارائه توضیحات و اطلاعات به روشی واضح و شفاف.
expositorial
مربوط به فرآیند توضیح و روشنسازی اطلاعات در یک زمینه خاص.
expositorially
به روشی که اطلاعات را به وضوح و با جزئیات توضیح میدهد.
expositorily
به صورت توضحی، یعنی بیانی که هدف آن روشنی و توضیح بیشتر مطالب است.
expositoriness
کیفیت یا حالت توضیحی بودن، به طوری که مطلب به خوبی فهمیده شود.
expositress
زنی که کارش توضیح و تفسیر مطالب و موضوعات است.
exposits
توضیح دادن یا تفسیر کردن، به خصوص در زمینه علم یا ادبیات.
expostulatingly
به صورت اعتراضی، یعنی به نحوی که هدف آن ابراز مخالفت یا انتقاد باشد.
expostulation
عملی که در آن کسی مخالفت یا انتقاد خود را مطرح میکند.
expostulations
اعتراضات، بیان نارضایتی یا انتقاد از یک عمل یا وضعیت به منظور تغییر آن.
expostulator
محتج، کسی که به بیان اعتراضات و انتقادات میپردازد.