exurban
مربوط به نواحی حومه‌ای که به طور کلی خارج از شهر قرار دارند.
exurbanite
ساکن یک منطقه حومه‌ای، فردی که در نواحی خارج از شهر زندگی می‌کند.
exurbanites
افرادی که در مناطق حومه‌ای خارج از شهرهای بزرگ زندگی می‌کنند و معمولاً خواهان زندگی آرام و طبیعی هستند.
exurbias
مناطق توسعه‌یافته خارج از حومه شهری که معمولاً در آن‌ها جمعیت کمتری وجود دارد.
exurge
به معنای ابراز یا بیان افکار و احساسات به طور واضح.
exuscitate
به معنای فعال کردن یا تحریک بخش‌های خاصی از ذهن یا حافظه.
exust
به معنای خاموش شدن یا از بین رفتن یک منبع نور یا حرارت.
exuvia
پوست‌های در حال ریختن یا به جا مانده از موجودات، مانند حشرات.
exuviability
قابلیت یک موجود زنده برای پوست انداختن و تغییر شکل در طول رشد.
exuviable
نشان‌دهنده ویژگی یا قابلیت پوست‌اندازی در موجودات زنده.
exuvial
مربوط به پوست اندازی یا باقیمانده‌های پوست اندازی موجودات.
exuviation
پروسه ریزش پوست در موجودات زنده، به ویژه حشرات.
exuvium
باقیمانده پوست اندازی که پس از فرایند ریزش پوست باقی می‌ماند.
exxon
شرکت نفتی بزرگ آمریکایی که در صنعت نفت و گاز فعالیت می‌کند.
exzodiacal
به صورت‌های فلکی اشاره دارد که در زودیاک سنتی قرار نمی‌گیرند.
ezan
دعوتی است به نماز که در زمان‌های مشخصی در روز از سوی مسلمانان به صدا در می‌آید.
ezba
مفهومی که به مسائل و چالش‌های مرتبط با زمان و استفاده از آن اشاره دارد.
ezekiel
یک نبی در تاریخ مذهبی که تجربیات و رؤیاهای مهمی دارد.
ezod
منبع یا مرجع اطلاعاتی که به افراد در برنامه‌ریزی کمک می‌کند.
ezra
شخصیتی مذهبی در تاریخ که تأثیر عمیقی بر متون مقدس داشت.
faade
نما به نمای بیرونی ساختمان یا شیئی اشاره دارد که به آن شکل می‌دهد.
faailk
فایلیک ابزاری است که برای شکل‌دهی و کار بر روی چوب به کار می‌رود.
faba
فابا به نوعی حبوبات اشاره دارد که معمولاً در آشپزی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
fabaceae
خانواده فاباسه شامل گیاهانی است که بیشتر حبوبات را شامل می‌شود.
fabaceous
فاباسه به ویژگی‌ها و خصوصیات گیاهانی اشاره دارد که در خانواده فاباسه قرار دارند.
fabella
فابلا استخوانی است کوچک که در حفره زانو یافت می‌شود و در بسیاری افراد وجود دارد.
fabes
فابز، نوعی دانه یا حبوبات است که معمولاً در غذاهای سنتی به کار می‌رود.
fabianism
فابیانیسم، مکتبی سیاسی است که بر اصلاحات اجتماعی تدریجی تأکید دارد.
fabianist
فابیانیست، فردی است که به اصول فابیانیسم اعتقاد دارد.
fabiform
فابیفورم به شکل یا ساختاری اطلاق می‌شود که شبیه به لوبیا است.
fabledom
افسانه‌زمین، به دنیای افسانه‌ها و داستان‌های اسطوره‌ای اطلاق می‌شود.
fableist
افسانه‌نویس به فردی اطلاق می‌شود که افسانه‌ها و داستان‌های اخلاقی می‌نویسد.
fableland
فابلند، دنیای خیالی که در آن داستان‌ها و افسانه‌ها رخ می‌دهند.
fablemaker
فابل‌ساز، فردی که داستان‌های افسانه‌ای خلق می‌کند.
fablemonger
فابل‌فروش، فردی که داستان‌های افسانه‌ای را به دیگران نقل می‌کند.
fablemongering
افسانه‌گویی، فرآیند گفتن یا خلق داستان‌های افسانه‌ای.
fabler
افسانه‌ساز، شخصی که داستان‌های افسانه‌ای می‌نویسد.
fablers
افسانه‌سازان، افرادی که داستان‌های افسانه‌ای می‌نویسند.
fabraea
فابرا یک جنس از قارچ‌ها است که معمولاً به گیاهان آسیب می‌زند و باعث بیماری می‌شود.
fabricable
قابل تولید، به معنی اینکه یک ماده یا سازه می‌تواند در اشکال و اندازه‌های مختلف ساخته شود.