ganocephalous
گانوکفالوس به نوع خاصی از موجودات اطلاق میشود که دارای ویژگیهای خاص در ناحیه سر هستند.
ganodont
گانو دنت به گونهای از موجودات گفته میشود که معمولا دارای ساختار دندانی خاصی هستند.
ganodonta
گانو دونتا به یک گروه بزرگتر از موجودات زنده اطلاق میشود که در فسیلها یافت میشوند.
ganodus
گانوودوس، نوعی ماهی باستانی که در عصر دیوانه زندگی میکرده و دارای ویژگیهای خاص خود است.
ganof
گانوف، اصطلاحی در زیستشناسی آبزی که به ویژگیهای خاص ماهیها اشاره دارد.
ganofs
گانوفها، به مجموعهای از گونههای ماهی باستانی اشاره دارند که دارای ویژگیهای مشترکی هستند.
ganoidal
گانوئیدی، به ویژگیها و خصوصیات خاصی اشاره دارد که در برخی از ماهیها مشاهده میشود.
ganoidean
گانوئیدی، اصطلاحی برای اشاره به ماهیهایی که به ترتیب گانوئید تعلق دارند.
ganoidei
گانوئید، به گروهی از ماهیها اشاره دارد که به عنوان قدیمیترین نسلها شناخته میشوند.
ganoidian
گانوئیدیان، گروهی از ماهیهای با پوست سخت که در دورههای گذشته زمینشناسی وجود داشتند.
ganoin
گانوین، مینای دندانی که در دندانهای برخی از ماهیها وجود دارد.
ganoine
گانوین، ساختار خاصی که در دندانهای ماهیها یافت میشود و محافظتی در برابر آسیب ایجاد میکند.
ganomalite
گانوما نیت، معدنی که در ساختارهای زمینشناسی مختلف یافت میشود.
ganophyllite
گانو فیلیت، ماده معدنی نادری که معمولاً در سنگهای دگرگونی یافت میشود.
ganoses
گانوسها، قندهایی که از ترکیبات آلی خاص بهدست آمدهاند.
ganosis
گنوزیس به معنای ادامه یک بیماری یا شناخت بیماری است.
ganowanian
گانووانی به فرهنگی خاص در میان یک گروه قومی اطلاق میشود.
gansa
گنسا نوعی پارچه است که معمولاً در لباسهای سنتی به کار میرود.
gansel
گنسل به یک نوع کالای محلی یا سوغاتی اشاره دارد.
ganser
سندرم گنسر به پدیدهای در روانشناسی مربوط میشود که شامل پاسخهای نادرست است.
gansy
گنسی به اشیاء یا تزئینات ژرف و بیفکر اشاره دارد.
gant
گانت به معنای پوشاکی گرمکننده برای دستان است.
ganta
گانت به یک ساز موسیقی معمولاً با صدای خاص اشاره دارد.
gantang
گانتنگ به یک نوع دکور یا مرکز جشن اشاره دارد.
gantangs
گانتنگها به مجموعهای از اشیاء یا عناصر دکوراتیو اشاره دارند.
gantelope
گانتلوپ به یک نوع پوشاک گرم و بادوام اشاره دارد.
gantlet
گانتلت به مجموعهای از چالشها یا موانع اشاره دارد که افراد باید از آن عبور کنند.
gantleted
گانتلت، دستکشهای زرهپوش مخصوص جنگ که برای حفاظت دستها استفاده میشود.
gantleting
فرایند پوشیدن دستکشهای زرهپوش به منظور حفاظت از دستها.
gantlets
گانتلتها، نوعی دستکش زرهپوش که برای حفاظت دستها در نبرد استفاده میشود.
gantlope
گانتلوپ، نوعی زره یا محافظ که برای سلاحها طراحی شده است.
gantlopes
گانتلوپها، نوعی زره یا محافظ که برای سلاحها طراحی شدهاند.
ganton
گانتون، فردی با جایگاه اجتماعی بالا که گاهی اوقات بار سنگینی احساس میکند.
gantryman
کارگر جرثقیل، فردی که در کارگاههای ساختمانی و صنعتی با جرثقیل و تجهیزات سنگین کار میکند.
gantsl
کلمهای که معنای خاصی ندارد و در معانی جدید بهکار نمیرود.
ganza
رویداد یا جشنوارهای که در آن مردم به شادی و جشن میپردازند.
ganzie
لباسی که در مراسم خاص و جشنها به تن میشود و ممکن است نمادی از فرهنگ باشد.
gaolage
حالت یا عملی که در آن فردی در زندان زندانی شده است.
gaolering
مدیریت و نظارت بر عملیات زندان و نگهداری از زندانیان.
gaolerness
حالت یا ویژگی خاصی که در اثر گسلان بودن بوجود میآید.